نیازمند تاسیس شورای قرآن و معارف قرآنی در حوزه هستیم
سخنرانی ریاست پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در مراسم اختتامیه بخش حوزوی هجدهمین نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم تهران
به گزارش واحد خبر روابط عمومی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، حجتالاسلاموالمسلمین علیرضا اعرافی، ریاست پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در مراسم اختتامیه بخش حوزوی هجدهمین نمایشگاه بینالمللی قرآن کریم تهران، طی سخنانی به بیان چهارده محور در زمینه نشر معارف قرآنی و قرآنپژوهی پرداخت که عبارتند از:
یک: هنر در خدمت قرآن: هنر قرآنی سابقهای کهن دارد و نمونه بارز آن خط خوش در خدمت آیات است. خوشنویسی در طول تاریخ در خدمت قرآن بوده است. اما نکتهای که در این نمایشگاه هم قابل مشاهده است آن است که یک رویش نوین را در آن شاهد هستیم. اما آنچه که باید در چشمانداز آینده فعالیتهای قرآنی کشور و حوزه به آن توجه شود، دامنه هنر در خدمت قرآن است. به جز خوشنویسی، امروزه انواع هنرهای مشروع و ستودنی وجود دارد که میتواند در خدمت قرآن و فرهنگ قرآنی قرار گیرد. گرافیک، نقاشی، خوشنویسی در زبانهای گوناگون، عکاسی و فیلمسازی برخی از رشته هایی هستند که میتوانند در خدمت قرآن قرار گیرند.
میتوان آیندهای را تصور کرد که در آن تمامی قرآن با خط خوش، در قالب تمام زبانهای زنده دنیا در اختیار همه قرار گیرد و قرآن به گونههای متنوع، در قالب نقاشی و گرافیک برای قشرهای مختلف تصویر شود. همچنین میتوان روزگاری را تصور کرد که سینما و فیلمها در خدمت قرآن و تبیین مفاهیم و آموزههای قرآنی قرار گیرد به گونهای که تمام معارف قرآن در قالب فیلم به جهان و بشر نیازمند امروز عرضه شود.
دوم: فنآوری پیشرفته در خدمت قرآن: که در این زمینه نیز کارهای ارزشمندی انجام شده است، اما کافی نیست وهنوز نیاز به فعالیت و کار وسیعتری دارد.
سوم: ترجمه قرآن کریم به زبانهای مختلف : ترجمه کتاب مقدس (انجیل) چند سال قبل از هزار زبان و لهجه عبور کرده است ولی ترجمه قرآن به تازگی به بیش از صد زبان افزایش یافته که این فاصله زیادی است. اگرچه بالاترین جمعیت در ادیان ابراهیمی متعلق به مسیحیت است و پس از آنان مسلمانان با فاصلهای حدود 800، 900 میلیون نفر قرار دارند، به هر حال عقبماندگی در حوزه ترجمه قرآن به زبانهای مختلف، بسیار محسوس است که البته این امر در کشور ما وضعیت بهتری دارد و ترجمه قرآن به حدود 30 زبان انجام شده، که بعضی از آنها هم در حوزه صورت گرفته و جای تقدیر دارد. اما وقتی که به عرصه بینالملل مینگریم، خواهیم دید که حتی بسیاری ازاقوام و ملل غیرمسلمان و حتی بخش هایی از جهان اسلام، از ترجمه قرآن محروم هستند. بسیاری از آنها هم که دسترسی به ترجمه دارند، ترجمههای آنها ترجمههای فاخر و متینی نیست. حتی در انگلیسی، به تازگی کارهایی انجام شده است و هنوز هم نمیتوان گفت که ترجمههای کاملاً استاندارد در حوزه مثلاً فرانسه، انگلیسی، اردو و ... داریم. این وظیفه حوزه و به خصوص نهادهای بینالمللی حوزه و کشور است که به این مشکلات بپردازند. تولید ترجمههای متنوع در یک زبان، تولید ترجمههای استاندارد در همه زبانها، گذشتن از مرز صد زبان و حرکت به سمت هزار زبان همگی باید مورد توجه جدی قرار گیرد. این امر به سرمایهگذاری زیادی احتیاج دارد. حوزویان باید در این راه همت بگمارند. چه طلاب و فضلای غیرایرانی ـ که بحمدالله امروز هزاران نفر از سراسر جهان در جامعه المصطفی در حال تحصیل هستند ـ در داخل و خارج از ایران و چه انبوه فضلا و قرآنپژوهان خوشذوق ایرانی، باید قلمرو زبانهای جهان را فتح کنند و کتاب آسمانی خودشان را در آن قالبها به جهان امروز عرضه کنند. با اطلاع از بعضی آمار و ارقام میتوان به عمق فاجعه در زمینه ترجمه قرآن به زبانهای دیگر پی برد. در مورد ترجمه نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه و کتب اصلی اسلامی و شیعی که وضعیت به مراتب بدتر است. در مورد ترجمه تفاسیر قرآن هم همینطور است. سال قبل در ترکیه دیدم که دوستان فارغالتحصیل ترک از ترکیه، المیزان را به زبان ترکی استانبولی ترجمه کرده بودند، پروفسوری که سرویراستار این ترجمه بود و از اهلسنت هم بود، با ترجمه المیزان شیفته معارف اهلبیت شده بود. حوزویان ما باید به هوش بیایند و یک اهتمام جدی داشته باشند. تفاسیر ما به کمتر از دوازده زبان دنبا ترجمه شده است.
چهارم: چاپ و نشر قرآن: کسانی که با صنعت چاپ آشنا باشند میدانند که کتابهای ادیان دیگر با چه کیفیتی به لحاظ خط، جلد و کاغذ چاپ میشوند و خواننده را شیفته خود میکنند. در کشورهای غربی میبینید که کتابهای دینی را با چه زیبایی، سبکی، خوانایی و ... در اختیار خواننده قرار میدهند. اما در مورد کتابهای دینی ما که محوریت آن قرآن است، میبینیم که چقدر در این زمینه عقب هستیم. چند نوع قرآن زیبا، جذاب، با جلد مناسب، نرم و با کاغذهای خوب را در اختیار دنیا قرار دادهایم؟ این موضوع را کماهمیت فرض نکنیم. حوزه چاپ و نشر ما در این زمینه بسیار عقبافتاده است.
پنجم: آموزش قرآن به زبان عربی: کافی است آموزش زبان انگلیسی را با زبان عربی مقایسه کنید و ببینید که چقدر پیشرفت کرده است. شیوهها و روشهای آموزش زبان انگلیسی چقدر پیشرفت کرده است.آموزش زبان عربی به عنوان زبان قرآن، نیازمند فناوریهای پیشرفته است برای اینکه باید این زبان فعالتر شود. در این زمینه هم، با توجه به کارهایی که انجام شده است، باز هم دچار عقبماندگی هستیم. شیوههای آموزش قرآن در دوران کودکی و نوجوانی و برای زبانها و فرهنگهای گوناگون نیازمند بررسی و پیشرفت زیادی است.
ششم: تنوع تولید تفسیر: در این زمینه نیز کارهای خوبی انجام شده است. هآقای قرائتی و سایر آقایانی که در قم هستند کارهای ارزشمندی انجام دادهاند. اما به نظر میآید که در این زمینه کارهای زیادتری میتوان انجام داد. مثلاً زبان تایی که در جنوب شرق آسیا، در تایلند و پارهای از کشورهای دیگر، زبانی است که گویشگران فراوانی دارد و ما در حوزه زبان تایی در حوزه رقابتی با بودیسم هستیم. میدانید که بودیسم یک دین فعال در دنیا است. همانطور که میدانید 5 دین فعال و پرجمعیت در دنیا عبارتند از مسیحیت، اسلام، بودیسم و... . اخیراً دوازده نفر از دوستان در مدرسه امام خمینی(ره)، گزیدهای از تفسیر نمونه را به صورت پایاننامه قرار دادند که نتایج آن به زودی منتشر خواهد شد. تفسیر متنوع برای قشرهای مختلف و زبانهای مختلف یک ضرورت است.
هفتم: ورود در قلمرو تفسیرهای موضوعی: این بخش هم مفهوم سنتی و قدیمی و هم مفهوم نوین و عامیتر آن را دربر میگیرد. ما در تفسیر موضوعی، نیز وضعیت مناسبی نداریم. در این زمینه کارهای زیادی انجام شده است، اما به نظر میآید که در آغاز یک راه طولانی هستیم و در چشمانداز حرکتهای آینده قرآنپژوهی، تفسیرهای موضوعی متنوع و جدید نیاز آینده بشریت است.
هشتم: قرآن و حضور در دانشگاه: در این زمینه گامهای بسیار کوچک و اندکی برداشته شده است. قرآن به دلیل جامعیت و به دلیل فراگیری حوزه معرفتی و اندیشه آن، میتواند در قلمرو بسیاری از علوم و دانشها وارد شود و ما به این امر توجه کافی نکردهایم. البته من معتقد به تفسیر آسان و بیمنطق و بدون روش علمی قرآن نیستم. زیرا این امر، تصمیم مخاطرهآمیز، حساس و ظریفی است. اما بدون تردید قرآن میتواند در همه حوزههای علمی، و دانشها کم یا زیاد، حضور داشته باشد، که این خود داستان دیگری دارد. به خصوص در حوزه علوم انسانی، قرآن میتواند حضور جدی داشته باشد.. بحمدالله قدمهایی در این زمینه برداشته شده است ولی تفسیر روانشناسی، تفسیر با نگاه مطالعات اجتماعی، تفسیر با نگاه سیاسی، تفسیر با نگاه باستانشناسی، تفسیر با نگاه اخلاقی، تربیتی و... از جمله زمینههایی است که همه اینها نیاز به مطالعه و فعالیت جدی علمی دارد. البته در ابتدا هم عرض کردم که در همه این 14 محوری که عرض میکنم، کارهایی انجام شده است و کارهایی شروع شده است ولی همه اینها آغاز راه است و در چشمانداز کلان قرآنپژوهی حوزه همه این محورها باید پیشبینی شده و با یک تقسیمکار درست برای آن سرمایهگذاری شود.
نهم: قرآن و نگاه بیرونی دانشمندان غرب: به زودی در جامعه المصطفی رشتهای با نام قرآن و اشراق تاسیس خواهد شد که به مطالعه قرآن و نگاه بیرونی و نگاه دانشمندان غرب به قرآن میپردازد. به هر حال، در طول تاریخ و در دهههای اخیر، غیرمسلمانان به طور جدی وارد قرآنپژوهی شدهاند و ما نمیتوانیم از نگاهی که از بیرون متوجه قرآن شده است غافل باشیم. انبوهی از کارها و کتابها و دایرهالمعارفها از منظر مستشرقان و دانشمندان غربی و غیر غربی در حوزه قرآن تولید شده است. البته بعضی از آنها مغرضانه و بعضی هم منصفانه است. اما به هر حال، بازشناسی آنها و ورود در یک گفتمان با قرآنشناسان جهان، وظیفه حوزه است. باید وارد گفتمان جدی با قرآنشناسان مسیحی و غیرمسلمان شد. در این زمینه نیز فعالیتهایی شروع شده و در حال طراحی رشتهای با این موضوع در جامعه المصطفی(ص) هستیم که امیدواریم بتوانیم در یک سال آینده آن را شروع کنیم.
دهم: فرهنگها و دانشنامههای قرآنی: که در این زمینه کارهای بسیار خوبی شده است که این را توضیح نمیدهم.
یازدهم: منظومهسازی قرآن و حدیث و تطبیقدهی معارف حقیقی با قرآن: پشت سر این جمله اندیشهای است که بزرگان داشتهاند و از نظر بنده هم خیلی دارای بحث است. براساس جامعیت قرآن نسبت به اندیشههای حدیثی، معارف حقیقی ما همگی به قرآن برمیگردد. چقدر زیباست که علامه مجلسی هر بحث حدیثی خودش را با آیهای از قرآن شروع میکند. سنتی که بعدها کمتر به آن توجه شده است. البته در میزان الحکمه تا حدی به این کار توجه شده است اما خیلی محدود است. مرحوم علامه مجلسی، با نگاه نافذ خودش، ورود در هر بحث حدیثی را با یک آیاتی از قرآن کریم شروع میکند. بنده در یک ماه اخیر، یک جزء قرآن را با دو نگاه مطالعه کردم و یک دفتر یادداشت جمع کردم. یک جزء قرآن را از منظر خانواده بررسی کردم و بعد حدود پانصد روایت را از منابع مختلف در حوزه خانواده جمع کردم. خیلی فکر کردم که بسیاری از این معارف حدیثی به پنج شش کلید قرآنی برمیگردد. حدود ده محور کلیدی در مورد خانواده در قرآن داریم. اگر بررسی کنیم میبینیم که بیشتر اندیشههای بسیار مهم حدیثی ما در حوزه خانواده به این ده محور اصلی در قرآن برمیگردد. انبوه معارف حدیثی را میتوان نظامدار کرد و به ریشههای اصلی آن در قرآن برگرداند. در این جا میتوان کار بسیاری انجام داد که همان منظومهسازیهای نوین حدیثی بر اساس اندیشههای قرآنی خواهد بود.
دوازدهم: فقه القرآن، اخلاق القرآن و کلام القرآن: این سه شاخه اصلی معارف اسلام باید در حوزه قرآن فعال شود. این امر سابقه کمی دارد. بنده در بحثهایی که در چهار سال اخیر در فقه قرآن داشتهام. مثلاً آیه «تعاونوا علی البر و التقوی» آیهای است که بسیاری از فقها خیلی سریع از آن عبور کردهاند در حالی که حدود بیست نکته در آن هست و حوزه باید در این مورد مطالعه و بررسی بیشتری انجام دهد.
سیزدهم: روششناسی تفسیر: در این زمینه پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و برخی مراکز دیگر کارهایی را آغاز کردهاند. اما علوم و دانش تفسیری هنگامی در قلمروهای مختلف جای میگیرد، که از اصول لازم برخوردار باشد. فقه پیش رفت چون روش تحقیق آن اصول قویتری را در خود داشت. تفسیر و دانشهای تفسیری ما در شعاع روششناسی و متدلوژی تفسیر میتواند پیش برود. در این زمینه فعالیت بسیار کمی شده است و نیاز به کار بیشتری دارد.
چهاردهم: حضور قرآن در جهان مجازی.
در پایان عرایضم چند پیشنهاد دارم. یکی اینکه نیازمند تاسیس شورای قرآن و معارف قرآنی در حوزه هستیم. دوم اینکه به یک منشور و نظام جامع و چشمانداز کلان قرآنپژوهی در کشور و جهان اسلام و در حوزه نیاز داریم. سوم اینکه این چهارده محور را باید مدنظر قرار داده و سرمایهگذاری جدیتری داشته باشیم.
نظر شما :