55- فصلنامه روش شناسی علوم انسانی، علمی-پژوهشی، سال چهاردهم، شماره پنجاه و پنج
1- بازبینی و متناسبسازی معیارهای ارزیابی پژوهش کمّی برای مطالعات کیفی دکتر مجید صدوقی
چکیده پژوهش کیفی فرصت مناسبی برای گسترش قلمرو بررسیهای روانشناختی به حوزههایی که قابل کمّیسازی نیست، فراهم میآورد؛ اما چالشهای خاصی را نیز در مورد موضوع معیارهای ارزیابی پژوهش همانند اعتبار و روایی پیش میکشد. بهطور کلی، پژوهشگران کیفی به معیارهای پژوهشگران کمّی به هنگام ارزیابی آثارشان معترضند و آنها را رد میکنند. این معیارها شامل روایی، اعتبار و تعمیمپذیری است. این مقاله تلاش میکند با ملاحظه مفهوم رویکرد و تأثیر آن بر موضوع علم، از معیارهای اثباتگرایی سنتی درباره اعتبار، پایایی و تعمیمپذیری فاصله گرفتهاند و به ارایه صورتبندی متفاوتی از این مفاهیم که با پژوهش کیفی همخوانی داشته باشد بپردازد. به نظر میرسد برای پژوهشهای کیفی، قضاوت دربارهی درستی فرایند پژوهش و کیفیت محصول نهایی مستلزم معیارهای ارزیابی کاملاً متفاوتی است.
2- تحلیل محتوا روشی پرکاربرد در مطالعات علوم اجتماعی، رفتاری و انسانی، با تأکید بر تحلیل محتوای کتابهای درسی
رضا جعفری هرندی دکتر احمدرضا نصر دکتر سید ابراهیم میر شاهجعفری
چکیده
روش تحلیل محتوا یکی از پرکاربردترین روشهای تحقیق در مطالعات علوم اجتماعی، رفتاری و انسانی است. در نظام آموزشی فعلی کشور، کتاب درسی مهمترین ابزار آموزش و دربردارندهی محتوای برنامههای درسی است؛ از اینرو، بررسی محتوای کتابهای درسی، به دلایل مختلف همچون مطابقت با اهداف برنامهی درسی یا شناسایی نقاط قوت و ضعف کتابهای درسی، امری ضروری است. این بررسی میتواند به روشهای مختلفی صورت گیرد که تحلیل محتوا از متداولترین این روشهاست.مقالهی حاضر تلاش مینماید، ضمن معرفی تحلیل محتوا، مدلها، تکنیکها و روشهای متداول در تحلیل محتوای کتابهای درسی را توضیح دهد. در این معرفی تمام مدلها، تکنیکها و روشها در دو گروه کلی فرمولهای خوانایی و ابزارهای فهرستی دستهبندی شدهاند که مشخصات، ویژگیها و موارد استفادهی ابزارهای فهرستی در این مقاله تشریح میگردد.
3- ارتقای دانش سازمانی تحلیلی بر بازاندیشی فراتئوریک در تئوریهای سازمان و مدیریت دکتر حسن داناییفرد
چکیده
فاصلهی بین تئوری و عمل در حوزهی علم سازمان همیشه، دغدغهی فکر اندیشمندان تئوری سازمان بوده؛ از اینرو، تلاش آنها بر کاهش این فاصله متمرکز بوده است. در این راستا، حوزهی جدید مطالعات فراتئوریک مسیر جدیدی برای تحقق این مهم فراهم کرده است. این مقاله در پی پاسخهای تحلیلی به سؤالهای زیر است:
1. بازاندیشی فراتئوریک به چه معناست و رهآورد آن چیست؟
2. چگونه توسعهی تئوریهای سازمان در پرتو بازاندیشی فراتئوریک معنا میشود؟
3. بازاندیشی فراتئوریک چه تعریفی از تئوری سازمان را مناسب میداند؟
4. بازاندیشی فراتئوریک چه دانشی را برای اندیشهورزان مدیریت نافع میداند؟
در پایان، به این نتیجه میرسیم که دانش نافع از منظر مطالعات فراتئوریک، دانش بومی و نه جهانشمول است. تئوریهای سازمان و مدیریت جهانشمول نیستند. باور به مفید بودن آنها باعث تکرار در کاربرد آنها شده است. تئوریها حقیقت نیستند؛ لذا یافتن قوانین لامتغیر در علم سازمان تلاشی بیهوده است.
4- بررسی پارهای از خطاهای رایج آماری در پژوهشهای رفتاری
دکتر حجتالله فراهانی؛ دکتر حمیدرضا عریضی؛ دکتر عباس رحیمینژاد؛ امیر قمرانی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی پارهای از خطاهای رایج آماری، در پژوهشهای رفتاری است. بر این اساس، چهار نوع خطای آماری رایج در پژوهشهای رفتاری مشاهده شده است. خطاهایی نظیر خطای نوع اول (a) و تورم آن، خطای کاربرد نادرست فرضیهی صفر، خطای گزارش نادرست مقدار P و خطای عدم گزارش حجم اثر که در این مقاله، شرح و بسط مفهومی میشود. افزون بر این، ملاحظات روششناختی و کاربردی توجه به خطاهای مذکور، به تفصیل مورد بحث قرار میگیرد.
5- پسامدرنیسم و روش دکتر محمدرضا تاجیک
چکیده
پسامدرنیسم منظری انقلابی، در حوزهی مطالعات علوم انسانی و اجتماعی پیشنهاد میکند. این رویکرد، با به پرسش کشیدن اعتبار علم مدرن و انگارهی دانش عینی و مقاومت در برابر هرگونه ادعایی دربارهی حقیقت، افق جدیدی در عرصهی علوم انسانی و اجتماعی میگشاید. در تأملی دیرینهشناختی، ریشههای پسامدرنیسم را در انسانگرایی جستجو کرده، به برجسته کردن نقش واژگان در بازساختاربندی علوم اجتماعی و انسانی میپردازند. آنان همچنین تلاش میکنند تا نشان دهند که چگونه چالش پسامدرنیسم با عقل و سازمان عقلایی، تمامی حوزههای عملی را تحت تأثیر قرار داده است: در روانکاوی، با به پرسش کشیدن آگاهی و سوژهی منسجم و منطقی؛ در سیاست، با به چالش کشیدن اقتدار ساختارهای تصمیمسازی سلسله مراتبی و بوروکراتیک که در سپهر و ساحت مشخصی عمل میکنند؛ در انسانشناسی، حمایت از فرهنگهای محلی در مقابل فرهنگ جهانی و... .
6- تقابل رفتارگرایی و نهادگرایی در علوم سیاسی دکتر سیدصادق حقیقت
چکیده
رهیافت نهادی به عنوان یکی از مکتبهایی که در آن نظریه و روش وجود دارد به ارایهی گزارههایی در مورد علل و نتایج نهادهای سیاسی میپردازد، و به ارزشهای سیاسی لیبرال ـ دموکراسی اعتقاد دارد. نهادگرایان تصمیم افراد را در ساختار نهادها تحلیل میکنند و در تحلیلهای خود برای «نهاد» اولویت قائل میشوند. ویژگیهای اصلی نهادگرایی قدیم عبارتند از: قانونگرایی، ساختارگرایی، کلگرایی و تحلیل هنجاری. نهادگرایی جدید را میتوان با مفاهیمی همچون تمرکز بر قواعد، مفهوم غیر رسمی نهاد، پویایی نهاد، موضع ارزشی ـ انتقادی، ناپیوستگی نهاد و ادغام از نهادگرایی قدیم بازشناخت. پس از جنگ جهانی دوم، دانش علوم سیاسی بیشتر به فرضیات فردگرایانهی رفتارگرایی و انتخاب عقلایی معطوف گردید. هر کدام از این رهیافتها بر این فرض استوار بودند که افراد، بهطور خودمختارانه و مبتنی بر نشانههای روانشناسی اجتماعی یا محاسبهی عقلانی از سود شخصی خودشان، عمل میکنند. از طرفی رفتارگرایان معتقدند که نهادهای رسمی یا غیر رسمی به افراد جهتگیری نمیدهد؛ بلکه انتخابهایشان به دست خود آنها ساخته میشود.
نظر شما :