فصلنامه حوزه و دانشگاه شماره 50
علمی - تخصصی
صاحب امتیاز: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه
مدیر مسئول: علیرضا اعرافی
سردبیر: سیدحمیدرضا حسنی
قائم مقام سردبیر:سید محمد تقی موحد ابطحی
چکیده مقالات شماره 50
ـ جایگاه علم دینی و روششناسی در سند چشمانداز کشور (سرمقاله)
سردبیر
مطابق سند چشمانداز بیستساله کشور، ایران در سال 1404 باید با حفظ هویت اسلامی و انقلابی و بومی، به جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه دست یابد و به کشوری الهام بخش در جهان اسلام تبدیل شود. از سوی دیگر به رغم درهم تنیدگی شدید علم و فناوری در عصر حاضر، تاریخ توسعهیافتگی در غرب، نشان از آن دارد که توسعه اقتصادی و فناوری در تداوم توسعه علمی قرار گرفته است. بر این اساس، توسعه علمی، در میان سه وجه از توسعه که در سند چشمانداز به آن اشاره شده است، از جایگاه ویژهای برخوردار بوده و بالطبع توجه ویژهای را نیز طلب میکند.
در این بین، توصیهها و حمایتهای رهبری در ارتباط با نهضت نرم افزاری و تولید علم، و برنامهریزیهای انجام شده در این زمینه، به فرایند تولید علم در کشور شتابی مضاعف بخشیده و چنانچه برنامه پنج ساله چهارم کشور نیز به دقت بر مبنای علممحوری تدوین گردد و به مرحله اجرا درآید، گامی مؤثر در جهت رسیدن به اهداف در نظر گرفته شده در سند چشمانداز بیست ساله کشور، از حیث دستیابی به موقعیت برتر علمی، فناوری و اقتصادی در سطح منطقه، برداشته خواهد شد.
اما چند سوال مهم در این زمینه قابل طرح است:
1. آیا توسعه علمی و به تبع آن، توسعه فناوری و اقتصادی مستقل از حفظ هویت اسلامی، یا به صورت طبیعی، همراه با حفظ هویت اسلامی خواهد بود؟ آیا همراه داشتن این دو حوزه با هم، مستلزم سیاستگذاری و برنامهریزی ویژه نیست؟
2. آیا برای تحقق اهداف سند چشمانداز بیستساله کشور همسویی ظاهری میان علم، فناوری و دین کفایت میکند؟ یا باید ماهیت علم و فناوری، بر اساس مدلی جدید بر پایه باورها و معارف و حقایق اسلامی و دینی طراحی گردد؟
3. وظیفه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، به عنوان متولی اصلی سیاستگذاری و برنامهریزی در زمینه علم و فناوری در رابطه با هماهنگ ساختن توسعه علمی و فناوری با هویت اسلامی چیست؟
4. وظیفه پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، به عنوان تنها مرکز پژوهشی وابسته به وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، که متولی سنجش مناسبات میان علوم انسانی و اجتماعی با معارف اسلامی، و استخراج دیدگاه اسلامی در ارتباط با مسائل علوم انسانی و اجتماعی است، در همسویی هر چه بیشتر توسعه علمی با هویت اسلامی چیست؟ و...
روشن است که مفهوم «توسعه» به هیچ وجه مفهومی عینی و مستقل از ارزشها نیست. توسعه علمی، فناوری و اقتصادی مورد نظر در سند چشمانداز بیست ساله کشور، به عنوان مصادیقی از توسعه، نمیتواند به طور کامل مستقل از باورهای اسلامی باشد و لذا برنامهریزی و اجرای برنامههای «توسعه علمی، فناوری و اقتصادی» و «توسعه و تکامل هویت اسلامی و بومی» توسط نهادها و ارگانهای کاملا مستقل و ناهماهنگ، نمیتواند همسویی مناسب میان این دو حوزه را موجب شود.
از سوی دیگر، تأملی کوتاه در تاریخ توسعه یافتگی غرب نشان میدهد که رشد علمی، فناوری و اقتصادی در غرب، هر چند در بستری تحول یافته از باورهای دینی آغاز شد، اما به مرور زمان، فرایند توسعه یافتگی از دین و دینداری فاصله گرفت، به گونهای که امروزه علم و فناوری جدید، صبغهای کاملاً سکولار به خود گرفته است. بر این اساس، نمیتوان دغدغههای دینی و انقلابی پشتیبانیکننده توسعه علمی و فناوری حال حاضر کشور را و همچنین دیندار بودن دانشمندان و فناوران امروز این مرز و بوم را نشانهای از همسویی دائمی و ضروری فرایند توسعه علم و فناوری با هویت اسلامی و انقلابی دانست و دغدغهمند وضعیت آینده این دو حوزه نبود.
اینک با مفروض دانستن امکان و ضرورت چنین پروژه عظیمی که به حق در سند چشمانداز در نظر گرفته شده است (و به نظر میرسد که دیگر زمان بحث از امکان یا ضرورت پرداختن به علم دینی به سر آمده و در جازدن بیش از این در این دست از مباحث، موجب غفلت از هدف اصلی در انجام این کار میشود)، باید به چگونگی ترسیم و تدوین مدلی موفق و کارامد از علم دینی اندیشید؛ مدلی که به لحاظ معرفتشناختی، فلسفی و کلامی از پیشفرضهای مقبول و قابل دفاعی برخوردار باشد؛ مدلی که علم و معرفت را به ورطه ارزششناختی و انگیزشگرایی نیندازد که بیشک نسبتگرایی و هرج و مرج علمی نامطلوبی را درپی خواهد داشت و به زعم ما تفاوتی نمیکند که منشأ آن، علم حاصل از روش تجربی یا عقلی باشد یا حاصل از روش دینی.
به نظر میرسد که پرداختن به چنین امری از آن جهت ضرورت دارد که مانع از بدفهمی در تعریف علم دینی گردیده و ما را از درافتادن به مغالطه دخالتدادن ارزشها در علم دینی بازمیدارد؛ مشکلی که طرح مسأله علم دینی را در کشور به انحراف کشانده و موجب پرداختن از اصل بحث به حواشی غیرلازم و ضروری میگردد.
در این میان، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، وظیفهای بس خطیر در این زمینه برعهده داشته و دارد. اهمیت و جایگاه ویژه سند چشمانداز بیستساله کشور در آینده کشور و نظام و نقش آن در احیای مجدد تمدن اسلامی، تشریح هر چه دقیقتر مبانی فلسفی و دینی آن را ایجاب میکند و شایسته است با عنایت به موقعیت خاص تاریخی کشور، گامهای هر چه استوارتری را در این زمینه برداشته شود.
فصلنامه حوزه و دانشگاه نیز با عطف نظر به این موقعیت، و لزوم تحول در مبانی هستیشناختی، معرفتشناختی و روششناختی علوم، به خصوص علوم انسانی و اجتماعی، به منظور نظریهپردازی بر پایه آموزهها و حقایق مطرح در دین و نیز نیازهای بومی، از تابستان سال گذشته سیاست جدید خود را پرداختن به مباحث «روششناسی علوم انسانی و اجتماعی»، «فلسفه علوم انسانی و اجتماعی» و «علم دینی و بومی» قرار داده است و خوشبختانه با پشتیبانی صمیمانه اساتید و پژوهشگران حوزوی و دانشگاهی تاکنون موفق به آمادهسازی و انتشار چهار شماره اختصاصی با عنوان «روششناسی» گشته است.
فصلنامه حوزه و دانشگاه در نظر دارد در سال آینده مباحث روششناختی و فلسفی علوم انسانی و اجتماعی را در حوزههای تخصصی این علوم به صورت ویژه دنبال کند و همچنین الزامات فلسفی و روشی نظریهپردازی در علوم انسانی و اجتماعی با عطف نظر به آموزهها و حقایق دینی را به منظور گسترش و تعمیق هر چه بیشتر این مباحث در جامعه دانشگاهی و حوزوی به بحث و بررسی گذارد. از اینرو، همچون گذشته مشتاقانه پذیرای حمایتهای علمی اساتید و پژوهشگران حوزه و دانشگاه در این زمینه خواهد بود.
ـ روششناسی اجتهاد و اعتبارسنجی معرفتی آن
حجتالاسلام دکتر سیدحمیدرضا حسنی، دکتر مهدی علیپور
چکیده:
این نوشتار با مفروض داشتن امکان و ضرورت تولید علم دینی به روش اجتهادی، درپی تبیین و تحلیل چیستی روش اجتهادی است. به گمان ما روش اجتهادی تنها روش کامیاب و موجه در تولید علوم انسانی اسلامی است. کوشیدیم تا اجتهاد را از جهت روششناختی، تحقیق و کاوش کنیم و ارزش معرفتشناختی فراوردههای حاصل از روش اجتهادی را مورد سنجش قرار دهیم.
ـ پساساختارگرایی و روش
دکتر محمدرضا تاجیک
چکیده
علوم انسانی و اجتماعی در عصر حاضر در معرض بحرانهای بنیادینی قرار گرفتهاند، میل رسیدن به روش و نظریه واحد در علوم انسانی و اجتماعی فروکش کرده و رویکردهای پساساختارگرا برای یافتن و بهره جستن از روشهای جدید تحقیق غلبه یافته است. این رویکرد جدید با پیشنهاد روششناسیهای متعدد و متنوع، نوعی آشفتگی روششناختی را به همراه آورده و با طرح ایده مواجهه با موضوع شناخت از طریق سنتهای فرهنگی و زبانی، باب هر گونه رویارویی مستقیم با جهان را بسته و تمام دانش انسان را گرانبار از نظریه و ارزش معرفی کرده است.
در این مقاله پس از شرح مختصر رویکرد ساختارگرایی، انتقادهای وارد بر آن بیان شده است. همچنین ضمن تشریح رویکرد پساساختارگرایی و بیان وجوه شباهت و تفاوت آن با ساختارگرایی، جایگاه روش در این رویکرد مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
ـ روششناسی مورد کاوی و کاربردهای آن در علوم انسانی
دکتر سیدمحمد مقیمی
چکیده
استفاده از موردکاوی؛ به عنوان یکی از استراتژیهای تحقیق در مطالعات علوم اجتماعی، بهویژه در تحقیقات با مقیاس کوچک، به سرعت در حال اشاعه یافتن است. هدف موردکاوی برقراری پل ارتباطی بین مطالعات کتابخانهای از یکسو، و اطلاعات زندگی واقعی از سوی دیگر میباشد، تا اصول و نظریههای علمی در پشت دیوارهای دانشگاه باقی نمانند.
مورد یا قضیه، روایت مکتوبی از پژوهشی است که قبلاً وجود داشته و موقعیتی نیست که به صورت تصنعی ایجاد شده باشد. علاوه بر آن، مشابهتی نیز با تحقیق تجربی ندارد که متغیرها دستکاری میشوند تا تأثیر یک عنصر خاص را اندازهگیری کنند. مطالعه موردی یک بررسی عمیق و چندوجهی است که با استفاده از روشهای تحقیق کیفی بر روی یک پدیده اجتماعی، صورت میگیرد.
در این مقاله تلاش گردیده تا روش، تاریخچه، تعاریف، ویژگیها، انواع، مزایا و معایب رویکرد موردکاوی و کاربردهای آن به عنوان یک استراتژی تحقیق از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار گیرد و سپس موردکاوی به عنوان روشی اثربخش برای آموزش علمی معرفی شده و ساختار قضیه اثربخش، اعتبار و روایی مطالعه موردی به همراه فرایند اجرای تحقیقات از طریق مطالعه موردی تشریح گردد.
ـ هرمنوتیک به عنوان یک روش پژوهش تربیتی
دکتر رحیم بدری، دکتر سیدداود حسینی نسب
چکیده
در دهههای اخیر، برخی از پارادایمهای پژوهش در علوم انسانی ارایه شده است که آنها را میتوان در کنار و یا به جای روشهای سنتی پژوهش مورد استفاده قرار داد. هرمنوتیک یکی از این جریانهای فکری در قرون جدید است. این نظریه علوم انسانی را به طور خاص دربرمیگیرد. محقق تلاش میکند، با توجه به ماهیت خاص پدیدههای انسانی عمل کند، و در جستوجوی اهدافی همچون بازیابی قوانین جهانشمول نباشد. متمایز کردن روش پژوهش علوم انسانی از علوم طبیعی، مخالفت با سادهسازی و تقلیلگرایی پدیدههای اجتماعی و انسانی، دوری از ورطه آمارگرایی در علوم انسانی، توجه به تمامیّت و کلیت انسان، تأکید بر نقش دلایل در رفتار انسان به جای جستوجوی علل و استفاده از روش دروننگری از نکات مثبت این شیوه تفکر است.
ـ مقدمهای بر پژوهشهای کیفی؛ چالشها و راهکارها
دکتر حسن خنیفر
چکیده
پژوهش، فعالیتی نظامدار و علمی پیرامون یک موضوع همراه با بررسی جوانب مختلف آن است. بنا به تعریف دیگر، پژوهش، فرایند تولید دانش است. پژوهشگر با ابزارها و روشهای گوناگون اطلاعات را فراهم و سپس آنها را پردازش و تحلیل میکند. یکی از موانع اساسی موفقیت پژوهشگر بهخصوص در زمان انتخاب بحث و تقدیم طرحهای پژوهشی, ناکامی در گزینش اطلاعات و فقدان آگاهی لازم نسبت به شیوههای روشمند تحقیق است. امروزه سطح برخی از گزارشهای پژوهشی بهخصوص در دورههای کارشناسی ارشد و دکتری در دنیا و حتی کشور ما به اندازهای بالا و مهم است که بعد از دفاع، تبدیل به یک اثر علمی شده و یک کتاب و چند مقاله از آن استخراج میشود. بنابراین، بازنگری و بازکاوی برخی چالشها و ارایه برخی راهکارها برای پژوهشهای مختلف در رشتهها و گرایشهای علوم انسانی میتواند سودمند باشد که در این مقاله با توجه به تجربه تدریس در این ماده درسی و رشتههای مختلف علوم انسانی، احساس میشود، مدخلی بر این مهم ارایه شده است.
ـ روانکاوی از سه منظر فلسفی
میثم بادامچی
چکیده
روانکاوی یکی از جریانهای مهم فکری قرن بیستم محسوب میشود که از سوی زیگموند فروید، پایهگذاری شد. فروید، برخی مفاهیم بسیار مهم (برای مثال مفهوم ضمیر ناخودآگاه و یا نقش امیال سرکوب شده در شخصیت فرد) را وارد روانشناسی پس از خود کرد؛ هدف از این نوشتار، آشنایی با پارهای از مباحث فلسفی و الهیاتی طرحشده در باب روانکاوی است. در ابتدا، آراء کارل پوپر (1994ـ1902)، فیلسوف بریتانیایی طرفدار فلسفه تحلیلی، مورد بررسی قرار میگیرد. پس از آن دیدگاه ژاک لاکان (1981ـ1901)، فیلسوف فرانسوی متعلق به سنت فلسفی اروپای قارهای و یکی از فیلسوفان نزدیک به جریان فلسفی پستمدرنیسم که روانکاوی را وارد فلسفه کرد، را مورد بررسی قرار داده و در پایان نظر پل تیلیش (1965ـ1886)، فیلسوف آلمانی و الهیدان پروتستانمذهب که عقاید او در الهیّات جدید بسیار مورد توجهاند و او هم توجه خاصی به اگزیستانسیالیسم و روانکاوی در آرای الهیاتی خویش دارد، مورد مداقه قرار خواهد گرفت.
نظر شما :