توسط عضو هیات علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه بررسی شد
هستی شناسی وحدت در متافیزیک ارسطو و فلسفه سینوی
به گزارش روابط پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، دکتر محمدهادی توکلی عضو هیات علمی و مدیر گروه فلسفه و کلام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، موضوع «هستی شناسی وحدت در متافیزیک ارسطو و فلسفه سینوی» را در دانشکده فلسفه دانشگاه ادیان و مذاهب ارائه کرد که در زیر خلاصه ای از این بحث ارائه شده است.
بحث از چیستی وحدت و مسائل مربوط به آن در نخستین مراحل فلسفه یونانی، حضوری چشمگیر دارد، تا جائیکه اغلب مورخان فلسفه، مسأله واحد و کثیر را بهعنوان محور اصلی فلسفه یونان معرفی نمودهاند. در میان مسائلی که در خصوص واحد و کثیر مطرح شده است، ارسطو مسأله جوهر بودن واحد را -در کنار مسأله جوهر بودن موجود (وجود)- مسألهای پیچیدهتر از سائر مسائل دانسته و در راستای شناخت حقیقت، یافتن پاسخ برای آن را بسیار ضروری قلمداد نموده است. گویا تأکید ارسطو بر این مسأله، ناشی از رواج گسترده نظریه جوهر بودن واحد، و نظریه علت بودن واحد و سائر اعداد نسبت به جواهر عالم، بوده است. ارسطو نظریه جوهریت واحد و علت بودن آن نسبت به جواهر را مردود دانسته است و به نقد اندیشههای فیلسوفان مذکور پرداخته است.
مقایسه آنچه که ابنسینا در الهیات شفاء در خصوص وحدت بیان داشته است با آنچه که ارسطو در متافیزیک مطرح کرده است، آشکار میکند که اکثر مطالب ابنسینا در این خصوص، توسعه و بسط، بازخوانی و نیز تجدید نظر در نحوه تنظیم و ارائه نظریات ارسطو است. علاوه بر مسأله علیت وحدت در نسبت با جواهر، مسائلی چون: چرایی طرح وحدت در مابعدالطبیعه، تبیین چیستی وحدت ، بررسی نسبت وجود و وحدت، بیان لازمیت عام وحدت بسان وجود، اشتراک معنوی وحدت، نحوه شناخت وحدت و کثرت، چگونگی تقابل واحد، و داخل نبودن واحد در تحت مقولات، معرفی اقسام واحد از جمله مواردی هستند که در آثار ابن سینا مطرح شدهاند. در موارد مذکور، تأثر ابنسینا از ارسطو کاملا مشهود است، اما در عین حال، مسائل مذکور در فلسفه سینوی بهنحو منظم و منسجم و همراه با اجتهادات فلسفی ابنسینا مطرح شدهاند.
مسأله اصلی در این گفتگو، تبیین و بررسی دیدگاه ابنسینا در خصوص عرض بودن وحدت است. ابن سینا در الهیات شفاء و الهیات نجات در رد نظریۀ علیت واحد و اعداد در نسبت با جواهر تنها به اثبات اینکه واحد صرفا محمول است، اکتفا نکرده است، بلکه برخلاف ارسطو که به صرف محمول بودن واحد اکتفا ورزیده است، از طریق اثبات عرض بودن وحدت سعی در ابطال نظریۀ مذکور میکند.
استدلالهای ابنسینا در خصوص اثبات عرض بودن وحدت با چالشهایی از سوی ابن رشد، سهروردی و ملاصدرا مواجه شد.
ابن رشد مدعی خلط ابن سینا میان واحد بالعموم و واحد عددی است که این نقد در قرون وسطی مورد توجه الهیدانان مسیحی قرار گرفت و البته برخی همچون هنریکوس خنتی به دفاع از ابن سینا اقدام کردند.
سهروردی نیز بر اساس ادله خود به اعتباری بودن وحدت حکم کرده و دلیل ابن سینا را نادرست میداند.
مهمترین نقد صورت گرفته، نقدیست که ملاصدرا بر اساس تفاوت نهادن میان عروض تحلیلی و عروض مقولی بر ابن سینا وارد کرده است.
به هر حال، جدای از انتقادات صورت گرفته، سعی و توانایی ابن سینا در تحلیل مسأله وحدت، علاوه بر اینکه اندیشههای ارسطو را گامی پیش برد، سبب شکوفایی اندیشههای سائر فلاسفه و متکلمین پس از خود گشت. از یک سو با بیان نظریه زیادت وحدت بر ماهیت و حکم به عرض بودن آن، دستمایه مناسبی را برای حکم به اعتباریت وحدت از سوی سهروردی فراهم آورد و باب مسألهای را تحت عنوان وجودی یا عدمی بودن وحدت را در آثار متکلمانی همچون فخررازی، تفتازانی و میرسیدشریف گشود. و از سوی دیگر حکم به خارجی بودن وحدت، راه را برای صدرالمتألهین در ارائه تبیین نوینی از نحوه تحقق معقولات ثانیه فلسفی هموار نمود، و در نیل او به این دیدگاه که «وحدت بسان وجود نه جوهر است و نه عرض، بلکه در جواهر جوهر است و در عوارض عرض، چرا که وحدت بالذات در خارج با هر شیء متحد است و تنها در مقام تصور و مفهوم از آن متمایز میگردد» نقش مهمی ایفا نمود.
مقالات مرتبط برای مطالعه بیشتر:
-
نقد و بررسی استدلالهای ابنسینا در الهیات نجات بر «عرض» بودن وحدت
-
بررسی استدلال ابنسینا در الهیات شفا بر عرض بودن وحدت
نظر شما :