یادداشت

تحلیل علمی قرآنی اربعین و اقتدار اجتماعی

۱۸ مرداد ۱۴۰۴ | ۰۹:۳۵ کد : ۳۸۷۶۸ یادداشت
تعداد بازدید:۵۳
تحلیل علمی قرآنی اربعین و اقتدار اجتماعی

 

مقدمه

اقتدار همواره یکی ازموضوعات اساسی برای حیات یک فرد، خانواده یا یک قبیله و یک جامعه تلقی می شده است.  در جهان معاصر اقتدار اجتماعی صرفا محدود به قدرت فیزیکی، نظامی، اقتصادی، یا تسلط سیاسی نبوده بلکه طیف گسترده‌ای از عوامل فرهنگی، ارزشی، رسانه‌ای و مناسکی در تولید و بازتوزیع قدرت نقش ایفا می‌کنند. درادبیات علوم اجتماعی، مفاهیمی مانند قدرت نرم، سرمایه اجتماعی، نظم نمادین و هویت جمعی، جایگزین مفاهیم سخت‌افزارانه قدرت شده‌ است و تحلیل اقتدار را به سطوح عمیق‌تری از حیات اجتماعی پیوند زده‌ است.

درآموزه‌های اسلام، مفهوم عزت و قدرت در پرتو اعتقاد و ایمان به خدای عزیز و قادر مطلق مفهومی خاص و جایگاهی ویژه می یابد. در این نگرش انسان‌های موحّد که در طریق ایمان و عمل صالح  حرکت می‌کنند، برخوردار از پشتیبانی الهی و امداد ویژه و نصرت آفریدگار جهان اند.

  • «وَلَا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ» (یونس، ۶۵)
  • «کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِی إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ» (مجادله،۲۱)
  • «یَـٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِن تَنصُرُواْ ٱللَّهَ یَنصُرۡکُمۡ وَیُثَبِّتۡ أَقۡدَامَکُمۡ» (محمد، 7)
  • «وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» (آل عمران،۱۳۹)
  • «وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ» (انبیاء، 105)

  مفاهیم  عزت، غلبه، نصرت، نوید فراتری، وراثت و خلافت و مانند آن، همگی بر نوعی از اقتدار اشاره دارد که ریشه در ایمان به خدا، تقوا، ولایت الهی، جهاد، مقاومت، و انسجام دارد. قرآن کریم وعده داده است که خداوند مؤمنان و صالحان را در زمین تمکن خواهد داد و آنان را وارث زمین قرارمی دهد.
از سوی دیگر،اسلام در ذات خود آیینی انسانی اجتماعی است که پیروان خود را بر اساس اخوت ایمانی همنوا و همبسته می نماید. تشریعات حقوقی، عبادی و اخلاقی اسلام علاوه برارتباط معنوی با خدای متعال، عنصر پیوستگی به جمع، (در جماعت و جمعه و حج و مسئولیت همگانی امربه معروف و..) اخوت ایمانی و خدمت به یکدیگر و رفع نیازهمنوع و انسجام اجتماعی در قالب ید واحده  و امت متعادل متوازن(امت وسط) عامل پیوند اجتماعی است. بررسی اجزا و اضلاع اسلام ناب محمدی (ص) نشان می دهد که هر یک از آنها به نوبه خود زمینه ساز هویت، عزت، کرامت، و شخصیت آحاد مسلمان و اقتدار هم افزای جامعه اسلامی است. در این میان، یکی از مهم‌ترین مناسک اجتماعی-دینی که در دهه‌های اخیر به صحنه‌ای بی‌نظیربرای بازنمایی اقتدار اجتماعی شیعیان و مسلمانان بدل شده، «پیاده روی اربعین حسینی» است. این پدیده که در محور تولّی و مودّت در حول محور حضرت امام حسین (ع) بزرگترین پرچمدار آزادی و آزادگی و سرور شهیدان عالم شکل گرفته است، علاوه بر ظرفیت عظیم معنوی و فرهنگی، نمونه‌ای ممتاز از کنش جمعی، سازمان‌یافتگی داوطلبانه، بازتولید هویت فراملی و قدرت نمادین امت اسلامی محسوب می‌شود. با این حال، نسبت دقیق این پدیده با سازوکارهای اقتدار، کمتر در قالب یک مطالعه بینارشته‌ای و تطبیقی مورد تحلیل قرار گرفته است.

 

1. مسئله اقتدار در ساحت تحلیل علمی و قرآنی

مسئله این است که چگونه می‌توان عوامل اقتدار اجتماعی را در سه ساحت عمده؛ نظریه‌های جامعه‌شناسی قدرت، آموزه‌های قرآن و روایات، و مناسک دینی اربعین، در یک چارچوب تحلیلی یکپارچه بررسی کرد؟
اهل نظر می دانند که جامعه‌شناسانی چون وبر، فوکو، بوردیو و جوزف نای، اقتدار را برآمده از منابع مشروعیت، سرمایه‌های نمادین، و قدرت نرم می‌دانند. از سوی دیگر، قرآن کریم و روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام نیز بر اقتداربرخاسته ازعلم و حکمت، ایمان و جهاد و مقاومت و عزت در پرتو ولایت الهی تأکید دارند. با این وصف، پدیده‌ای چون اربعین، به‌ مثابه یک نمایش گسترده دینی فرهنگی خود جوش، واجد ظرفیت‌هایی است که می‌تواند همه مولفه های اقتدار اجتماعی را به هم نزدیک سازد.
پرسش این است که آیا اربعین تنها یک مناسک احساسی و فصلی است یا می‌تواند به یک ساختار اقتدار‌آفرین در جهان اسلام تبدیل شود؟ چگونه می‌توان ظرفیت‌های قدرت نرم موجود دراین پدیده چند وجهی را به نهادهای پایدار اجتماعی، فرهنگی و حتی تمدنی تبدیل کرد؟ و چه نسبتی میان این پدیده با آموزه‌های وحیانی قرآن درباره عزت، و اقتدار مبتنی بر ولایت الهی می توان برقرارکرد؟

 

۲. مبانی نظری اقتدار در جامعه‌شناسی معاصر

اقتدار از مفاهیم کلیدی در اندیشه اجتماعی و سیاسی مدرن است و به معنای توانایی یک فرد، گروه یا نهاد در پذیراندن اراده خود بر دیگران، یا ایجاد پذیرش مشروع از سوی دیگران، بدون نیاز به اجبار فیزیکی تعریف می‌شود. در سنت جامعه‌شناسی، اقتدار نه‌تنها با ابزارهای مادی قدرت، بلکه با عناصر فرهنگی، روانی، تاریخی و نهادی تبیین می‌شود.
۱ . اقتدار در نگاه وبر: مشروعیت، نظم و انواع اقتدار
ماکس وبر، یکی از بنیان‌گذاران جامعه‌شناسی مدرن، اقتدار را توان اعمال قدرت مشروع می‌داند. به باور او، مشروعیت، اساس اقتدار پایدار است. وبر سه نوع اصلی اقتدار در امور زیر برمی‌شمرد:
أ) اقتدار «سنتی»  مبتنی برعرف و سنت‌های تاریخی و خانواده و نسب و قبیله
ب) اقتدار «کاریزماتیک»  مبتنی بر شخصیت خاص و ویژگی‌های خارق‌العاده رهبر، مشروعیت براساس باور به استعداد، الهام یا قداست فرد مانند پیامبران، رهبران انقلابی، قهرمانان کاریزماتیک
ج) اقتدار عقلانی-قانونی مبتنی بر قوانین و ساختارهای حقوقی مدرن
تحلیل اربعین از این منظر می‌تواند بر نوعی «اقتدار کاریزماتیک، یا فرهنگی مشروع مردمی» تأکید کند که از سنت عاشورا و محبت به حضرت امام حسین (ع) نشئت می‌گیرد.
۲ . فوکو: اقتدار از طریق دانش و نظم گفتمان
میشل فوکو، جامعه‌شناس و فیلسوف فرانسوی، نگاه متفاوتی به قدرت و اقتدار دارد. در اندیشه او، قدرت الزاماً از نهاد سیاسی یا ابزار فیزیکی نشئت نمی‌گیرد، بلکه از طریق «دانش، گفتمان، و نهادهای دانایی‌بنیان» عمل می‌کند. اقتدار از نظر فوکو، نه متمرکز بلکه پراکنده و درهم‌تنیده در نهادها، زبان، رسانه‌ها، آموزش و حتی بدن انسان‌هاست. بنابراین، مناسکی مانند اربعین می‌تواند یک نوع نظم گفتمانی بدیل ایجاد کند که در برابر گفتمان سلطه جهانی (غرب‌محور) بایستد.
۳ . بوردیو: سرمایه‌های اجتماعی و میدان قدرت
پیر بوردیو، جامعه‌شناس فرانسوی، اقتدار را برآمده از «انباشت و گردش سرمایه‌های گوناگون» می‌داند؛ همچون «سرمایه اقتصادی (پول، مالکیت)، «سرمایه فرهنگی» (دانش، زبان، سبک)، «سرمایه اجتماعی» (روابط، شبکه‌ها، اعتماد)، و «سرمایه نمادین» (اعتبار، احترام، مشروعیت).
به باور بوردیو، کنش اجتماعی درون «میدان‌هایی»  رخ می‌دهد که هر یک قواعد خاص خود را دارد. اقتدار درهر زمینه حاصل ترکیب و ترجمه سرمایه‌هاست. از این منظراربعین را می‌توان میدانی عظیم دانست که در آن «سرمایه‌های اجتماعی و نمادین»، همانند: اعتماد، ایثار، پذیرایی، ایمان عمومی، و احترام جهانی، به اوج خود می‌رسند.
۴ . جوزف نای: قدرت نرم و اقتدار فرهنگی
جوزف نای، سیاست پژوه آمریکایی، قدرت را به سه دسته تقسیم می‌کند:1. «قدرت سخت» مبتنی بر زور، نظامی‌گری، اقتصاد، 2. «قدرت نرم» مبتنی بر جاذبه فرهنگی، مشروعیت اخلاقی، ارزش‌ها، 3. «قدرت هوشمند» که ترکیبی از آن دوست. قدرت نرم در دیدگاه نای، همان «توان تأثیرگذاری بر دیگران از طریق اقناع، اعتماد، و الگو بودگی» است. این نوع از قدرت از فرهنگ، هنر، رسانه، مناسک و ارزش‌های مشترک دینی و انسانی تغذیه می‌کند.
بر این اساس اربعین دقیقاً دراین چارچوب قابل تحلیل است: یک نمایش عظیم از قدرت نرم که با تکیه بر «ارزش‌های معنوی و ایثار حسینی، دل‌ها را جذب می‌کند و پیام را به فراتر از مرزها می‌رساند.»
بدین روی درنگاه نظریه پردازان علوم سیاسی و جامعه شناختی، اقتدار اجتماعی پدیده‌ای چند بُعدی، زمینه‌مند و فراتر از قدرت متمرکز دولت‌هاست. نظریه‌های جامعه‌شناسی نشان می‌دهد که «هویت جمعی، مشروعیت فرهنگی، نظم گفتمانی، و سرمایه اجتماعی» نقش حیاتی در شکل‌گیری اقتدار ایفا می‌کند.

 

3.مبانی اقتدار در منابع اسلامی 

قرآن و سنت اسلامی در خصوص استقلال، هویت و صیانت فرد و جامعه اسلامی در مقابل آسیب ها و مخاطرات دشمن، مبانی و اصول و آموزه های اساسی ومهم به قرار زیر دارد:
1. اصل خداباوری و خدامحوری
در نگاه قرآن، اقتدار حقیقی از آنِ خداوند است: «إِنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعًا» (بقره: 165)
در فضای ایمان توحیدی، هر اقتداری که انسان‌ها دارا می‌شوند، باید در نسبت با اراده و هدایت الهی سنجیده شود: «وَتُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَن تَشَاءُ» (آل‌عمران: 26)
قرآن این نوید را به پیروان راه حق داده است که در پرتو ایمان راستین پیروزخواهند بود.
ایمان به خدای متعال عامل اساسی آرامش و قوت قلب انسان موحد است. 
«مَا أَصَابَ مِنْ مُصِیبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ« (تغابن، ۱۱)
ایمان سبب هدفمندی زندگی انسان و معناداری حیات و تلاش آدمی است.
وَلَا تَهِنُوا فِی ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا یَرْجُونَ» (نساء، ۱۰۴)
و در تعقیب دشمن سستی نکنید. اگر شما [در رویارویی با دشمن] رنج می بینید، آنان نیز چون شما درد و رنج می بینند، و شما چیزی را [چون پیروزی و پاداش] از خدا امید دارید که آنان ندارند.
 «قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَیَیْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِکُمْ أَنْ یُصِیبَکُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَیْدِینَا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَکُمْ مُتَرَبِّصُونَ» (توبه، 52)
ایمان و تقوا باعث اعتماد و اتکا به خدای متعال
«وَمَن یَتَوَکَّلۡ عَلَى ٱللَّهِ فَهُوَ حَسۡبُهُۥٓۚ إِنَّ ٱللَّهَ بَٰلِغُ أَمۡرِهِۦۚ قَدۡ جَعَلَ ٱللَّهُ لِکُلِّ شَیۡءࣲ قَدۡرࣰا» (طلاق، 3)
ایمان سبب باوربه حضور و نصرت الهی  است
«إِن یَنصُرۡکُمُ ٱللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَکُمۡۖ وَإِن یَخۡذُلۡکُمۡ فَمَن ذَا ٱلَّذِی یَنصُرُکُم مِّنۢ بَعۡدِهِۦۗ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡیَتَوَکَّلِ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ» (آل عمران، 160)
«وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ» (آل عمران، ۱۲۶)
2. ولایت الهی، هسته قوام نظام اسلامی  
قوام جامعه توحیدی اسلام بر پایه ولایت الهی و راهبری امام نور وهادی الی الله است. رهبری دینی اجتماعی، از شئون توحید ربوبی است. محور اصلی سوره مائده تأکید بر مسئله ولایت است. ابلاغ ولایت الهی و تعیین ولی معصوم منصوب، سبب اکمال دین و سبب نومیدی همه دشمنان در براندازی نظام اسلامی شد.    
دو نوبت بیان «الیوم» در یک آیه آشکار می سازد که موضوع ولایت اُسّ و اساس استواری و استمرار اسلام و نظام اسلامی است. «الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ» (مائده، 3)
 بیان این اصل نشان می دهد دشمنان درون و برون جامعه نوپای اسلامی مدینه انتظار می کشیدند با رحلت پیامبر آیین او از میان رود. اما تدبیر الهی در تعبیه ولایت الهی در متن دین آشکار کرد که دین اسلام متکی به ولایت الهی است، یا به شخص پیغمبر یا امام معصوم، یا به تعین به وصف در عصر غیبت. 
در حدیث معروف سلسله الذهب بنابر نقل شیخ صدوق در کتاب التوحید ازاسحاق بن راهویه، وقتی حضرت علی بن موسی الرضا (ع) در سفر به خراسان به نیشابور رسید، پس از آنکه اراده کرد به سوی مأمون کوچ کند، مُحدِّثان جمع شدند، و عرض کردند:‌ای پسر پیغمبر(ص) از شهر ما تشریف می‌برید و برای استفاده ما حدیثی بیان نمی‌فرمایید؟ پس از این تقاضا، حضرت سرش را از کجاوه بیرون آورد و فرمود:
«شنیدم از پدرم موسی بن جعفر(ع) که فرمود شنیدم از پدرم جعفر بن محمد(ع) که فرمود شنیدم از پدرم محمد بن علی(ع) که فرمود شنیدم از پدرم علی بن الحسین(ع) که فرمود شنیدم از پدرم حسین بن علی(ع) فرمود شنیدم از پدرم علی بن ابی‌طالب(ع) که فرمود شنیدم از رسول خدا(ص) که فرمود شنیدم از جبرئیل که گفت شنیدم از پروردگار عزّوجلّ فرمود: «کلمه «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ» دژ و حصار من است. پس هر کس داخل دژ و حصار من شود، از عذاب من ایمن خواهد بود.» پس هنگامی که مَرکب حضرت حرکت کرد با صدای بلند فرمود: «با شروط آن و من خود یکی از آن شروط می‌باشم». (صدوق، التوحید، ۱۳۸۹ق، ص۲۵)
همچنین آن امام همام در روایت بسیار مهم «امامت» در اصول کافی امامت را اساسی ترین رکن اقتدار جامعه اسلامی و سبب قوام دین و دنیا ارزیابی فرمودند: إِنَّ الْإِمَامَةَ زِمَامُ الدِّینِ ، وَنِظَامُ الْمُسْلِمِینَ ، وَصَلَاحُ الدُّنْیَا ، وَعِزُّ الْمُؤْمِنِینَ؛ إِنَّ الْإِمَامَةَ أُسُّ الْإِسْلَامِ النَّامِی ، وَفَرْعُهُ السَّامِی؛ بِالْإِمَامِ تَمَامُ الصَّلَاةِ وَالزَّکَاةِ وَالصِّیَامِ وَالْحَجِّ وَالْجِهَادِ، وَتَوْفِیرُ الْفَیْ‌ءِ وَالصَّدَقَاتِ، وَإِمْضَاءُ الْحُدُودِ وَالْأَحْکَامِ ، وَمَنْعُ الثُّغُوروَالْأَطْرَافِ. (کلینی، الکافی ج 1 ص 490)
حاصل مبانی یاد شده، مبین این حقیقت است که قدرت مشروع در گرو «امامت الهی وامام عادل» است چنان که در سخن حضرت امیر المومنین علی(ع) است: «لا قِوامَ لِلدِّینِ إِلاّ بِإِمامٍ عادِلٍ»
(نهج‌البلاغه، حکمت 252) و آن امام همام، در نامه به مالک اشتر، پایه‌های حکومت مقتدر را عدالت، نظم، نظارت بر کارگزاران، و رضایت مردم ‌دانست.
3. اقتدار مردم پایه هوشمند
ارزش ها و قوانین جامعه اسلامی برمدار تقرب الی الله و از ناحیه خدای متعال تشریع می شود و توسط پیشوای معصوم  یا موصوف (عصر غیبت) راهبری و اداره می شود؛ با این وصف مردم در این جامعه نقش کلیدی و مسئولیت اساسی دارند.
در این نظام سیاست های راهبردی و اصول اساس حرکت فرد و جامعه از ناحیه خداوند تعین دارد لکن چگونگی اجرای امور اجتماعی مبتنی بر مشورت خواهی و بهره مندی از عقل و دانش جمعی  و حضور عینی و مسئولانه مردم صورت می پذیرد. در نظام اسلامی رهبر جامعه، رابطه عاطفی و عقلی با آحاد مردم دارد و مردم در چگونگی اجرای امور و روش ها طرف مشورت رهبری هستند.   
  «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ» (آل عمران، ۱۵۹)
4. اصل عزت و نفی سبیل
اصل اساسی که قرآن در روابط بین الملی جامعه توحیدی تأسیس می کند، برپایه عزت مسلمان و جامعه اسلامی و نفی سبیل و سلطه کافران بر موحدان است:
وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا» (نساء، 141)
5. اصل تهیأ و آمادگی همه جانبه و بازدارندگی پویا
قرآن در یک اصل فراگیر به مومنان خداباور دستور می دهد آمادگی همه جانبه پیدا کنند و قدرت بازدارندگی پویا از دشمن دین خدا را برای خود فراهم کنند
وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ» (انفال،60)

 

4.عناصر و مولفه های اقتدار در اسلام

بر اساس اصول پیش گفته و مناشی اقتدار، برخی از نمودهای عناصر اقتدار جامعه اسلامی را می توان در امور ذیل ملاحظه کرد:
1. ایمان و خداباوری مبتنی بر علم و عقل 
ایمان به خدای یگانه و توحید واقعی عامل اساسی قدرت و اقتدار جامعه اسلامی است. این اصل زیر بنایی سبب می شود انسان مسلمان ضمن استفاده از همه ابزارها، نقطه اتکای خود را خدای متعال و قدرت و حکمت بیکران او بداند، تنها از او بترسد و از دشمنان هراسی نداشته باشد و خدا را پشتوانه خود در همه امور بنگرد و به او اعتماد کند و امداد و نصرت را از خدا ببیند.
2. حضور و برخوردای از نقش فعال 
همان طور که گفته شد درنظام اسلامی آحاد مردم هویت، شخصیت، اعتبار و جایگاه دارند و در چگونگی اجرای امور طرف مشورت رهبر جامعه اند.
در خطبه‌ 216 نهج البلاغه که مربوط به صفّین است، حضرت امیرالمؤمنین عبارتی بسیار مهم دارند و می فرمایند: «وَ لَیسَ امرُؤٌ وَ اِن عَظُمَت فِی الحَقِّ مَنزِلَتُهُ وَ تَقَدَّمَت فِی الدّینِ فَضیلَتُهُ بِفَوقِ اَن یُعانَ عَلىٰ ما حَمَّلَهُ اللَهُ مِن حَقِّه»؛ «و هیچ کس گر چه منزلتش در حق عظیم باشد، و فضیلتش در دین بر دیگران پیشى داشته باشد چنان نیست که در اداى حقّى که خدا بر او واجب کرده محتاج به کمک نباشد...»
این عبارت گویای این مطلب اساسی است که: ارزش ذاتی و وجودی و علمی و دینی کسی هر قدر هم بالا باشد، هیچ کس نیست که محتاج کمک مردم نباشد. تعبیر اَن یُعانَ عَلىٰ ما حَمَّلَهُ اللَهُ مِن حَقِّه» یعنی اگر بخواهد وظیفه‌ و مسئولیّت خودش را انجام بدهد، به کمک مردم احتیاج دارد. آن «عَون»، از طرف مردم است. این سخن بلند امام پرهیزگاران گویای نقش بی بدیل مردم در جامعه اسلامی است.
3. مسئولیت مداری عمومی امر به معروف ونهی از منکر
آموزه های اسلامی اعضای جامعه اسلامی را همانند اعضای یک خانواده می داند که  بر اساس نظام مسئولیت عمومی و خیرخواهی همگانی تعریف می شوند؛ زیرا در فضای اجتماع دامنه تسری خیر یا شر، فراگیرحال همه است.
کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ  (آل عمرا، 110)
وَلْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (آ عمران، ۱۰۴)
4 . وحدت و همبستگی اجتماعی 
 قرآن مکرر از پیروان خود می خواهد که در چارچوب شریع الهی یکپارچه و متحد باشند. واقعیت عینی تاریخی نیز موید این حقیقت است که اقتدار امت اسلامی در گرو وحدت کلمه و پرهیز از تفرقه است.
«وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ» (آل عمران، ۱۰۳)
وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَأُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ (آل عمران، 105)
5. کسب اسباب اقتدار همه جانبه علمی، صنعتی، اقتصادی، دفاعی بازدارنده 
راهبرد قرآن پرورش مومنان پویا، ومقتدر و پیشرو و عزیزاست؛ آن سان که دشمنان جرئت و جسارت تعرض به آنان را در سر نپرورند. 
وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ» (انفال،60)

6. جهاد و دفاع 
جهاد و دفاع از نفس و ناموس و دین و سرزمین یکی از تشریعات  عمده  اسلام است که از منظر قرآن ضامن بقای ارزش های اصیل انسانی و فرهنگی و دینی شمرده می شود. 
«وَلَوۡلَا دَفۡعُ ٱللَّهِ ٱلنَّاسَ بَعۡضَهُم بِبَعۡضࣲ لَّفَسَدَتِ ٱلۡأَرۡضُ وَلَٰکِنَّ ٱللَّهَ ذُو فَضۡلٍ عَلَى ٱلۡعَٰلَمِینَ» (بقره، 251)
 «کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَعَسَى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ». (بقره، 216)
    «وَقَاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ» (بقره، 190)
    «أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ» (حج، 39)
    «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ ۖ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِینَ» (بقره، 193)
    «إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ خَوَّانٍ کَفُورٍ» (حج، 38)

7. پایداری و مقاومت فعال 
 یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ« (آل عمران، ۲۰۰)
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا استَعینوا بِالصَّبرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصّابِرین.(بقره، 153)
ای مومنان! به استقامت و ذکرخدا کمک بگیرید؛ چرا که خداوند همراه مقاومت کنندگان است.
صبر یعنی «مقاومت انسان، در راه تکامل در برابر انگیزه‌های شرآفرین، فسادآفرین و انحطاط آفرین» در نگاه، صبر یک مفهوم «محرّک» است نه یک مفهوم «منفعل» و نتیجه آن نه تنها «تحمل کردن سختی‌ها و مشکلات» نیست، بلکه «غالب شدن بر مشکلات و گذشتن از آنها» است و انسان را وادار به تلاش و «عمل کردن» و مبارزه می‌کند. 
 8. ارزش های اخلاقی و اقتدارمعنوی در اسلام
قرآن کریم اقتدار معنوی، فرهنگی و نرم را که حاصل صداقت، علم، تبیین حکیمانه، نفوذ در قلوب است از عناصر مهم اقتدار می شمرد. 
« فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ» (آل‌عمران: 159)
«ادْعُ إِلِىٰ سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ»** (نحل: 125)

 

5.اربعین و اقتدار اجتماعی در پرتو مبانی قرآنی و جامعه‌شناختی

اربعین، به عنوان یکی از بزرگ‌ترین مراسم مذهبی شیعیان، فراتر از یک گردهمایی دینی صرف، نمودار ژرفایی از اقتدار اجتماعی و انسجام فرهنگی است. این رویداد عظیم که هر ساله میلیون‌ها زائر را به کربلا می‌کشاند، بر پایه مبانی قرآنی و آموزه‌های جامعه‌شناختی، توانسته است جایگاه ویژه‌ای در تحکیم ساختارهای اجتماعی و قدرت نمادین جامعه شیعی ایجاد کند.
از منظر قرآنی، اقتدار اجتماعی به معنای قدرتی است که نه تنها بر پایه سلطه ظاهری، بلکه بر اساس ایمان به خدا، عقل و حکمت، تقوا، عدالت، وحدت و اخلاق اجتماعی استوار است. آیات بسیاری در قرآن بر ضرورت همبستگی، تعاون و حفظ ارزش‌های انسانی تأکید دارند که این اصول در مراسم اربعین به خوبی تبلور یافته‌اند. زائران اربعین با مشارکت در این حرکت جمعی، نوعی همبستگی اجتماعی و ارتقاء حس مسئولیت جمعی نسبت به ارزش‌های دینی و انسانی را تجربه می‌کنند.
از دیدگاه جامعه‌شناختی، اربعین به عنوان یک پدیده اجتماعی-فرهنگی، نمادی از اقتدار نرم جامعه است که از طریق نمایش قدرت جمعی، هویت مشترک و مقاومت فرهنگی به دست می‌آید. این مراسم، با ایجاد شبکه‌های ارتباطی گسترده و تقویت احساس تعلق و همبستگی، به بازتولید سرمایه اجتماعی و افزایش قدرت نمادین گروه‌های مذهبی کمک می‌کند.
بنابراین، نسبت اربعین و اقتدار اجتماعی را می‌توان در دو بعد اصلی بررسی کرد: اول، اقتدار ناشی از اخوت ایمانی، وحدت و انسجام اجتماعی که مبتنی بر آموزه‌های قرآنی است و دوم، اقتدار نمادین و فرهنگی که در چارچوب فرایندهای جامعه‌شناختی شکل می‌گیرد و موجب تثبیت هویت و قدرت اجتماعی می‌شود. این دو بعد به یکدیگر پیوند خورده و همدیگر را تقویت می‌کنند، تا اربعین نه تنها به عنوان یک مراسم دینی بلکه به عنوان یک پدیده اجتماعی مؤثر و قدرتمند در جامعه شناخته شود.

 

6. اربعین و نقش آن در اقتدار اجتماعی

۱. اربعین نماد همبستگی دینی و اجتماعی
اربعین که چهلمین روز پس از عاشورا و شهادت امام حسین (ع) است، یکی از مهم‌ترین و بزرگ‌ترین اجتماعات مذهبی جهان به شمار می‌رود. این تجمع سالانه، میلیون‌ها زائر را از اقصی نقاط جهان به سمت کربلا و مزار امام حسین (ع) جذب می‌کند. چنین جمعیتی نه تنها نمایانگر وحدت و انسجام مذهبی شیعیان است، بلکه بیانگر پیوند اجتماعی عمیقی است که فراتر از مرزهای جغرافیایی و ملیتی قرار دارد. این وحدت و همبستگی اجتماعی، از جمله شاخص‌های اقتدار نرم جامعه است.
۲. اربعین و بازتولید سرمایه اجتماعی
مشارکت در مراسم اربعین، به عنوان یک فعالیت جمعی و نمادین، سبب تقویت شبکه‌های اجتماعی و ارتباط میان افراد و گروه‌ها می‌شود. افراد با همدیگر در مسیر پیاده‌روی، پذیرایی و کمک‌رسانی به زائران همکاری می‌کنند. این همکاری‌های داوطلبانه و بی‌منت، «سرمایه اجتماعی» را افزایش می‌دهد که در جامعه‌شناسی به معنای اعتماد، همکاری و انسجام اجتماعی است. سرمایه اجتماعی فوق، یکی از مهم‌ترین عوامل اقتدار و پایداری اجتماعی محسوب می‌شود.
۳. اربعین و تقویت هویت جمعی
یکی از ابعاد اقتدار اجتماعی، تثبیت و تقویت هویت جمعی است. اربعین بستری است که در آن هویت مذهبی، فرهنگی و تاریخی شیعیان بازتولید می‌شود. با حضور گسترده در این مراسم، افراد ضمن تأیید باورهای مشترک، هویت جمعی خود را بازشناسی و تعمیق می‌کنند. این هویت مشترک، قدرت نمادین و معنوی جامعه شیعی را افزایش می‌دهد و باعث می‌شود جامعه در برابر تهدیدات داخلی و خارجی مقاوم‌تر باشد.
۴. اربعین و اقتدار اخلاقی و معنوی
بر اساس آموزه‌های قرآنی و روایی، اقتدار اجتماعی زمانی پایدار و حقیقی است که بر پایه عقل و حکمت و عدالت، اخلاق و معنویت استوار باشد. اربعین، ضمن نمایش قدرت جمعی، نشان‌دهنده اقتدار اخلاقی است؛ زیرا در این مراسم، ارزش‌هایی همچون فداکاری، ایثار، صبر، محبت و خدمت به دیگران به صورت عملی تجلی می‌یابد. این اقتدار اخلاقی، به تقویت سرمایه معنوی جامعه و در نتیجه اقتدار اجتماعی منجر می‌شود.
۵. اربعین، تأثیر براقتدار سیاسی و فرهنگی
در سطح گسترده‌تر، اربعین می‌تواند به عنوان یک نیروی نرم سیاسی و فرهنگی عمل کند. این مراسم با نمایش وحدت و قدرت جمعی، پیام روشنی از انسجام اجتماعی به دولت‌ها، گروه‌های سیاسی و جوامع دیگر ارسال می‌کند. همچنین، فرهنگ ایثار و مقاومت امام حسین (ع) و پیام‌های این واقعه تاریخی، در قالب اربعین به نسل‌های جدید منتقل شده و در حفظ و توسعه فرهنگ مقاومت نقش مهمی ایفا می‌کند.


۷. بازتحلیل اقتدار اجتماعی اربعین از زاویه نگاه جامعه‌شناختی 

از دید جامعه‌شناسی سیاسی، «اقتدار اجتماعی» محصول پیوند سه عنصر: هویت مشترک، شبکه همبستگی اجتماعی و سازوکار‌های سازمان‌یافته کنش جمعی است. در این چارچوب، اربعین پدیده‌ای استراتژیک در تقویت هویت دینی-فرهنگی شیعه و حتی اسلام است. پدیده‌ای که حداقل در پنج سطح نقش‌آفرین است:

۱. تقویت هویت جمعی مذهبی

اربعین، با ایجاد تجربه مشترک ایمانی، عاطفی و مناسکی، به تقویت هویت شیعی و اسلامی کمک می‌کند. میلیون‌ها نفر از ملیت‌ها و قومیت‌های مختلف، در یک مسیر واحد و با یک شعار مشترک «حُبُّ الحُسَینِ یَجمَعُنا» حرکت می‌کنند؛ این یعنی بازتولید و تقویت خود شیعی و خود اسلامی در برابر دیگری‌های تاریخی یا مدرن. این تقویت هویتی، عنصر اول اقتدار را شکل می‌دهد: خودآگاهی اجتماعی-دینی.

۲. تشکیل شبکه‌های اجتماعی و پیوند‌های افقی

اربعین باعث شکل‌گیری یک شبکه عظیم از روابط انسانی و اعتماد اجتماعی می‌شود. مشارکت داوطلبانه در خدمات‌رسانی و تعاملات فرهنگی بین ملت‌ها (از ایران، عراق، لبنان، پاکستان، افغانستان وجز آن)، همه نشانگر شکل‌گیری نوعی سرمایه اجتماعی شیعی فراملی است. این همان عنصر دوم اقتدار است: شبکه‌های ارتباطی منسجم و مبتنی براعتماد.

۳. تجربه نظم، خود سازمان‌یافتگی و کنش جمعی

با وجود جمعیت عظیم، اربعین معمولاً با کمترین میزان خشونت، بی‌نظمی یا بحران انجام می‌شود. این پدیده نشان می‌دهد که جامعه دینی اربعینی، توان خودتنظیمی، مدیریت منابع، توزیع، ارتباط، و انضباط مناسکی دارد. این ویژگی، عنصر سوم اقتدار اجتماعی را می‌سازد: توان بسیج و کنش‌گری هدفمند.

اما آیا این اقتدار بالفعل می‌شود؟ اینجا مسأله تفاوت ظرفیت بالقوه با تحقق بالفعل مطرح است. اربعین ظرفیت دارد که اقتدار فرهنگی یا هویتی شیعه را در سطح جهانی تثبیت کند. زمینه اتحاد امت اسلامی در مقابل سلطه‌طلبی و تفرقه‌اندازی فراهم کند و قدرت نرم دینی شیعه را به عرصه بین‌المللی وارد کند. سخن پیامبر اکرم (ص) به روایت صدق چنین است که: «إِنَّ الْحُسَینَ بْنَ عَلِی فِی السَّمَاءِ أَکْبَرُ مِنْهُ فِی الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمَکْتُوبٌ عَنْ یمِینِ عَرْشِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِصْبَاحُ هُدًی وَ سَفِینَةُ نَجَاةٍ» (صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۶۰). اما ثمربخشی این ظرفیت بی‌بدیل منوط به تبیین نظری، سیاست‌گذاری استراتژیک و نهادسازی اجتماعی تمدنی است.

آخرین ویرایش۲۶ مرداد ۱۴۰۴

نظر شما :