در گفتگوی خبرگزاری حوزه با رئیس پژوهشگاه حوزه و دانشگاه مطرح شد:

هم‌افزایی ۱۴ پژوهشگاه علوم انسانی برای تحول در نظام دانش / چالش ساختاری در مسیر اسلامی‌سازی علوم انسانی

۱۱ آبان ۱۴۰۴ | ۰۹:۲۷ کد : ۳۸۸۵۴ اخبار
تعداد بازدید:۲۷
رئیس پژوهشگاه حوزه و دانشگاه گفت: چالش اصلی، تحول در ساختار کلی نظام آموزش عالی است که همچنان تحت تأثیر پارادایم علم مدرن غرب قرار دارد. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه بر این باور است که بدون بازنگری در فلسفه علم و جایگاه ارزش‌ها در تولید دانش، نمی‌توان به علمی نافع و تمدنی معنوی-مادی دست یافت.
هم‌افزایی ۱۴ پژوهشگاه علوم انسانی برای تحول در نظام دانش /  چالش ساختاری در مسیر اسلامی‌سازی علوم انسانی

پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، در پیوندی میان سنت علمی اسلامی و چالش‌های علم مدرن، با هدف شناخت، نقد و بازتولید علوم انسانی بر مبنای مبانی اسلامی تأسیس شد. این نهاد، با تکیه بر پیشینه هزارساله تمدن اسلامی، در پاسخ به جریان سکولار علم مدرن که انسان را به ماده تنزل داده و خدا را از حوزه معرفت خارج کرده است، بر ضرورت علمی تأکید می‌کند که همراه با معرفت، عقل، حکمت، عدل و ولایت الهی باشد و به رشد انسان و سلامت جامعه منجر گردد.

پژوهشگاه با وجود محدودیت‌های نیروی انسانی و منابع، در چارچوب سه پژوهشکده (علوم اجتماعی، علوم رفتاری و علوم اسلامی) و با ترکیب تحصیلات حوزوی و دانشگاهی اعضای هیئت علمی، در رشته‌هایی چون اقتصاد اسلامی، روان‌شناسی معنوی، جامعه‌شناسی خانواده، فقه مدیریت، قرآن‌پژوهی و مطالعات تمدنی، تولیدات علمی نوینی ارائه داده است. این تولیدات، علاوه بر پاسخ به نیازهای داخلی، مورد توجه اساتید بین‌المللی نیز قرار گرفته‌اند.

پژوهشگاه همچنین با تأکید بر کاربست اجتماعی علم، پروژه‌هایی مانند مطالعات حاشیه‌نشینی را آغاز کرده و آمادگی خود را برای همکاری با نهادهای حاکمیتی در حل مسائل کشور اعلام نموده است. علاوه بر این، پژوهشگاه دبیرخانه مجمع پژوهشگاه‌های علوم انسانی اسلامی را بر عهده دارد و با هدف هم‌افزایی ظرفیت‌های چهارده پژوهشگاه عضو، در مسیر تقویت تولید علم نظری و کاربردی حرکت می‌کند.

چالش اصلی، تحول در ساختار کلی نظام آموزش عالی است که همچنان تحت تأثیر پارادایم علم مدرن غرب قرار دارد. پژوهشگاه بر این باور است که بدون بازنگری در فلسفه علم و جایگاه ارزش‌ها در تولید دانش، نمی‌توان به علمی نافع و تمدنی معنوی-مادی دست یافت.

حجت الاسلام و المسلمین محمدباقر سعیدی روشن، رئیس پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در گفتگو با خبرگزاری حوزه، ضمن تشریح این مباحث، گزارشی از دیگر فعالیت های این پژوهشگاه ارائه کرده که نظر شما خوانندگان را به مشروح آن جلب می کنیم:

سؤال: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در نقشه راه تولید علم کجا قرار دارد؟

پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در واقع در مرحله نخست پس از انقلاب اسلامی به عنوان «دفتر همکاری حوزه و دانشگاه» تأسیس گردید. هدف از تأسیس این مجموعه، پرداختن به خلأیی بود که در حوزه علوم انسانی وجود داشت؛ یعنی اینکه نخست باید علوم انسانی موجود را به درستی شناخت، سپس آنها را نقد کرد و در مرحله سوم، نسخه ای مکمل و متناسب با مبانی، ارزش ها، فلسفه علم و روش شناسی اسلامی ارائه داد.

علم و معرفت در اسلام، با پیشینه ای بیش از هزار ساله، جایگاه ویژه ای دارد. از سوی دیگر، علم مدرن، با تولید محصولات گوناگون معرفتی و فناورانه از جمله علوم انسانی مبانی، ارزش ها و رویکردهای دیگری را پدید آورده است که لزوماً باید در ملاحظات علمی ما مورد توجه قرار گیرد.

از دیدگاه اسلامی، علمی که همراه با مولفه هایی چون معرفت، عقل و حکمت باشد، نخست این ویژگی را دارد که منجر به عدل و امنیت اجتماعی گردد و دوم اینکه انسان را تحت ولایت الله تبارک و تعالی—خدای آفریدگار هستی—قرار دهد، او را در مسیر هدف آفرینش سوق دهد و ارزش های ذاتی وجود انسانی را به ثمر برساند. چنین علمی می تواند برای هر فرد و هر جامعه ای، مفید و سازنده باشد. تمدنی نیز که بر پایه چنین علمی بنا شود، تمدنی آمیخته از مادی و معنوی خواهد بود.

* وجوه تمایز علم دینی و علم الحادی

به عبارت دیگر، چنین علمی هم می تواند آسایش و سخت افزار زندگی انسان را تأمین کند و هم آرامش، معنویت، غایت گرایی و نرم افزار زندگی را به صورت مطلوب فراهم سازد. اما اگر دانشی مسیر دیگری را در پیش گیرد، یعنی معرفت، عقل و حکمت را پدید نیاورد، عدل و امنیت اجتماعی را ایجاد نکند و انسان را از ولایت الهی به ولایت شیطان و طاغوت سوق دهد و استعدادهای خلاق انسانی را در مسیر رکود یا فساد و تباهی به کار گیرد چنین علمی نمی تواند علم نافع محسوب شود. تمدنی که بر این اساس شکل یابد نیز ناقص خواهد بود و به زیان و تباهی افراد و جامعه منجر خواهد شد.

ما تاریخ علم اسلامی را داریم که در دورانی، چراغ معرفت، حکمت، عقلانیت و ارزش ها را همراه با عدل و امنیت برای جامعه روشن کرد و تمدنی پدید آورد که چند قرن موجب شکوفایی دانش، همراه با حکمت و عقلانیت در جهان گردید و حتی به عنوان یکی از پایه های روشنگری در عصر روشنگری مطرح شد.

از سوی دیگر، تاریخ علم مدرن پس از پیدایش عصر جدید را نیز داریم که از علوم پایه و به ویژه علوم طبیعی آغاز گردید. این علم از حیث موضوع، سکولار بود و جهان را به صورت ماده و اطوار مادی در نظر گرفت. تمام مطالعات علم مدرن، جهان را تنزل داد به ماده و دگرگونی های مادی و در نتیجه خدا را از صحنه هستی—به زعم خود—بیرون کشید و ادعا کرد که دیگر نیازی به خدا نیست و بخش عظیمی از هستی را از حیطه علم خارج نمود. این نوع علم را «علم سکولار» می نامیم.

* پیامدهای علم سکولار برای بشریت

این علم، انسان را نیز تنزل داد به مجموعه ای از حرکات مادی و موجودی مادی محض. در انسان شناسی سکولار شد، در ابزار علمی نیز سکولار گردید. این علم ویژگی های دیگری نیز داشت که با کمال تأسف، انسان را از وحی منعزل کرد و برای ارزش های انسانی و واقعیت های وجودی، اعتباری قائل نشد.

الحاد و دنیا گرایی محصول این علم بودند، تا حدی که فرهیختگان غربی خود نیز اعلام کرده اند که علم جدید غرب، به طور کلی، علمی فائوستی است؛ یعنی علمی که انسان را از مسیر ولایت الهی خارج می کند. در حالی که مسیر ولایت الهی، انسان—فرد و جامعه—را با تمام ویژگی هایش به سوی نور، شکوفایی و بهره گیری از توانمندی های ذاتی، همراه با عدل، امنیت و ارزش ها، سوق می دهد: «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ». در مقابل، راه طاغوتی، همان راهی است که انسان را از ولایت الهی خارج می کند.

با وجود اینکه علم جدید، محاسنی داشت و خدماتی در بُعد سخت افزاری زندگی انسان ارائه نمود، اما این نقیصه اساسی را داشت. از این رو، ضرورت داشت و همچنان دارد که به ویژه پدیده های جدید علوم انسانی مانند جامعه شناسی، روان شناسی، علوم تربیتی، اقتصاد، مدیریت و سایر رشته ها که پس از عصر جدید و پیدایش طبیعت شناسی جدید شکل گرفته اند، برای سامان دهی به روابط اجتماعی انسان ها مورد بازنگری قرار گیرند.

این مفاهیم توسط اندیشمندان غربی، با مدل های تجربی تعریف، توصیف و مقوله بندی شدند و تجویزهایی در حوزه های جامعه شناسی، روان شناسی، اقتصاد، مدیریت، حقوق و سایر علوم انسانی ارائه دادند. در نتیجه، توصیه هایی در حوزه علوم انسانی بر اساس توصیف هایی مبتنی بر فلسفه علم تجربی پدید آمد.

چنین علمی، با چنین توصیفات و تجویزهایی، از دیدگاه عقلانیت و معرفت شناسی اسلامی، ناقص است. آنچه ضرورت دارد این است که نخست علم جدید را به خوبی بشناسیم و در چارچوب عقلانیت اسلامی آن را تحلیل کنیم، سپس به صورت عالمانه مبانی و داده های آن را نقد نماییم. همان گونه که پیش تر اشاره شد، هستی شناسی جامع، معرفت شناسی جامع، ارزش مداری علم و غایت مداری علم، از ویژگی های فلسفه علم در اسلام هستند. بر اساس این مبانی، باید محتوای علمی نوینی کامل تر و مبتنی بر نسخه ای جدید تولید گردد.

* پیشینه ای هزار ساله ابزاری برای تعریف درست از علوم انسانی

اگر چنین کاری صورت پذیرد که البته این کار، کاری سنگین، زمان بر و فراتر از یک یا دو روز است، اما شدنی است زیرا پیشینه ای هزارساله و تجربه های پیشین در تمام حوزه های دانشی -هم در شناخت طبیعت و هم در روابط انسانی- وجود دارد. در دنیای اسلام نیز چنین پیشینه ای موجود است. به عنوان نمونه، خواجه نصیرالدین طوسی را داشتیم که جامع معقول و منقول بود و در حوزه های طبیعت شناسی، انسان شناسی، جامعه شناسی، فقه، تشریح و حقوق، با چارچوبی ارزش مدارانه و با تجسم ارزش های انسانی، آثاری برجسته خلق نمود. بنابراین، اگر چنین علمی تحقق یابد، زمینه های لازم برای شکل گیری تمدن نوین اسلامی فراهم خواهد شد.

عقیده ما این است و ضرورت امروز جهان نیز بیش از پیش اقتضای آن را دارد: امروز، رهاورد علوم انسانی جدید که به عنوان نرم افزار مدیریت جهان عمل می کند و جهان را به صورت یک دهکده در نظر گرفته تا در تمام ساحت های زندگی فردی و اجتماعی انسان نسخه هایی ارائه دهد، در قالب سند توسعه اجتماعی «۲۰۳۰» تجلی یافته است. این سند، هرچند برخی نکات مثبت را دارد، اما در اساس، نوعی مدیریت و تفکر سکولاریستی است که بر پایه الحادگرایی و نفی ارزش های انسانی در تمام ابعاد وجودی انسان استوار است.

امروز، بانکداری جدیدی که ارائه می شود، بر مبنای سودانگاری و تفکر سرمایه داری است و در واقع علم به مثابه ابزار سلطه تلقی می شود. بزرگترین سردمداران دنیای مدرن که خود محصول دنیای مدرن و علم مدرن هستند به صورت صریح اعلام می کنند که «ما اهل کسب وکاریم» و همه چیز را از منظر نگاه کاسب کارانه می بینند. ترامپ نیز بارها در سخنرانی های خود تصریح کرده است که ما کاسبیم و همه چیز را از منظر سود و زیان اقتصادی و منفعت می بینیم، نه از منظر ارزش ها.

* سند ۲۰۳۰ همه چیز را در راستای سلطه بر افکار جهانی قرار داده است

ارزش ها زمانی مرده اند که خدا از صحنه هستی خارج شده باشد. نماد این پدیده، علم جدید و علوم انسانی جدید در سند «۲۰۳۰» است که همه چیز را در راستای سلطه بر افکار و اندیشه های جهانی قرار داده است.

ملاحظه می شود که در جریان غزه، با وجود دو سال مظلومیت، کودک کشی، انسان کشی و ضعیف کشی، همان کسانی که زمینه های این ظلم ها را فراهم کرده اند و خود را نماینده تمدن غرب می دانند، در عین حال جمع می شوند و خود را قهرمانان صلح معرفی می کنند.

ما با دنیایی روبه رو هستیم که در آن، حقیقت به نوعی مرده است؛ پوچ گرایی و جلوه دادن باطل به جای حق، نماد چنین علم، چنین دانش و رهاورد چنین تمدنی است.

خوشبختانه امروز در گوشه وکنار جهان، نگاهی تازه در حال شکل گیری است که نیاز به تحولی جدی، تغییر در ساحت علم، فرهنگ و رویکرد مدنی به انسان را ابراز می دارد. امروز، دانشگاه ها و محیط های اجتماعی غرب، علی رغم اینکه سیاستمداران همچنان سوار بر این رویکرد هستند، از علم سکولار، دنیاگرایانه، سودانگارانه و منفعت گرایانه خسته و دلزده شده اند. خواست اجتماعی و نیاز جامعه، اقتضای رویکردی نو را دارد. در چنین فضایی، وظیفه ما بسیار دشوارتر خواهد بود.

 

 

سؤال: بر اساس فرمایشات مقام معظم رهبری، علوم انسانی باید بتواند نیازهای کشور و مسائل اولویت دار را شناسایی کند و زمینه و ریل گذاری لازم برای حل تدریجی مسائل و مشکلات یا کاهش دامنه آثار آنها در جامعه فراهم گردد. در این زمینه، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به عنوان نهادی علمی و پژوهشی که در ساختار وزارت علوم قرار دارد و با نهادهای حاکمیتی ارتباط دارد چه تعاملی با مراکز مختلف دارد؟ همچنین، فراتر از پژوهش های بنیادین، پژوهش های کاربردی این پژوهشگاه تا چه اندازه به مسائل اولویت دار کشور ناظر بوده و رویکرد اصلی پژوهشگاه در سال های آینده چه خواهد بود؟

پژوهشگاه حوزه و دانشگاه پس از فراز و نشیب ها، محدودیت ها و تنگناهای فراوان، امروز مجموعه ای با پنجاه و چهار یا پنجاه و پنج عضو هیئت علمی است که هم تحصیلات حوزوی و هم تحصیل در یکی از رشته های علوم اجتماعی یا علوم انسانی جدید را دارند. این اعضاء در حال مطالعه و تحقیق در حوزه تولید محتوای علمی و مباحث نظری هستند و یکی از اهداف پژوهشگاه، تربیت نیروی انسانی است که خوشبختانه در حوزه تحصیلات تکمیلی، به قدر وسع خود، دانشجویان دکتری نیز داریم.

اما من دیدگاهی انتقادی دارم: فعالیت پژوهشگاه با این حجم نیروی انسانی و امکانات بسیار محدود، در مقایسه با فضای دانشگاه ها که محصول علم جدید و رنگ گرفته از دانشگاه های غربی است ناچیز است.

ما حوزه های علمیه ای داریم که متاثر از دارالعلم های تاریخی است و پیشینه ای تمدنی طولانی و هرگز قطع نشده دارد. به صورت صریح باید بگویم که در قرن هفدهم میلادی، هنگامی که پدران علم جدید غرب مانند دکارت، کانت، هیوم، جان لاک و بارکلی در حوزه های مختلف ظهور کردند، ما انسانی بزرگ چون ملاصدرا را داشتیم و در همین عصر نیز علامه طباطبایی را داریم که جامع فضیلت ها و انسانی مولد در حوزه های گوناگون علمی بوده است.

دانشگاه های ما که عمری حدود صد و چند ساله دارند، ساختارشان محصول علم مدرن است و آثار، کتاب ها، رویکردها و جهت گیری های آنها همچنان همان جهت گیری ها و رویکردهای علم غربی است. نوع نگاه مسئولان و سیاست گذاران نیز تقریباً همین نگاه بوده و همچنان همین ساختار و بافتار را دارد؛ یعنی رشته ها، روندها، سرفصل ها و گرایش ها همگی بر اساس همان نگاه غالب سامان می یابند.

پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در حد توان خود، در حوزه تدوین رشته های جدید، تعریف گرایش های نو، تدوین سرفصل ها، ارائه دوره های جدید، تولید محتواهای نوین و منابع آموزشی، تلاش و اهتمام داشته است، اما این فعالیت ها بسیار محدودند.

ما در حوزه علوم انسانی صدها رشته و گرایش در سطوح کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری داریم. پژوهشگاه نیز در حد توان محدود خود، در این حوزه ها فعالیت می کند و به تولید محتوا می پردازد، اما ساختار کلی و حرکت عمومی، همچنان متاثر از پایه های علم مدرن غرب است. اصلی ترین مشکل ما این است که تا زمانی که این رویکرد کلی تغییر نکند و جهت گیری کلی بر اساس مطالعات دقیق فلسفه علم شکل نگیرد، مشکل حل نخواهد شد.

معرفت ها از دو ناحیه اساسی متاثرند: یکی از ناحیه فلسفه علم و روش شناسی علم که مجموعاً پارادایم علم جدید و چارچوب فکری آن را می سازند و معرفت جدید را پدید می آورند؛ تا زمانی که فلسفه علم در دانشگاه های ما جامع نشود و از قید و بند رویکرد سکولار و تنزلی خارج نگردد، علم در دانشگاه های ما تغییر نخواهد کرد و معرفت ها و محصولات نوینی به بار نخواهد آمد.

* علوم انسانی در اساس فرهنگ و مبانی ارزشی بومی باشد

ناحیه دیگری که علم را تحت تأثیر قرار می دهد، خواسته ها، نیازها و ارزش های جامعه ای است که در آن علم شکل می گیرد. به عنوان مثال، اقتصاد در اروپا و آمریکا اقتضاهای خاص خود را دارد، در حالی که اقتصاد در جامعه اسلامی بر اساس فرهنگ، مبانی ارزشی بومی و مبانی فرهنگی—اقتضاهای دیگری دارد. این امر در جامعه شناسی، تعلیم و تربیت و روان شناسی نیز صدق می کند.

امروز، مشاوره در فرهنگ اجتماعی اسلامی که ما خود یک مرکز مشاوره اسلامی داریم، اقتضاهای خاص خود را دارد و آثار ویژه ای نیز می آفریند. آیا فضای کلی دانشگاه های ما مناسب این اقتضاهاست و آیا توانایی تولید نیازهای جامعه را دارد؟ من به صورت کلی پاسخ منفی می دهم، هرچند جهت گیری ما همین است.

بنابراین، با توجه به محدودیت های یادشده، در پژوهشکده های سه گانه پژوهشگاه شامل پژوهشکده علوم اجتماعی، پژوهشکده علوم رفتاری و پژوهشکده علوم اسلامی در گروه های اقتصاد، مدیریت، جامعه شناسی، علوم سیاسی، روان شناسی، فلسفه علوم انسانی، علوم تربیتی، خانواده، فضای مجازی و هوش مصنوعی و همچنین در پژوهشکده علوم اسلامی در گروه های قرآن پژوهی، تاریخ، حقوق، فقه اجتماعی، کلام و مطالعات تمدنی، در حد توان خود اقداماتی انجام داده ایم و تولیداتی داشته ایم.

تمنای من این است که شما حتماً با بسته های علمی تولیدشده توسط گروه های ما آشنا شوید. به عنوان مثال، در اقتصاد، بخش های عمومی و خاصی از تولیدات قابل توجهی داریم. در حوزه جامعه شناسی، خانواده و جنسیت و مطالعات عفاف و حجاب، محصولات ویژه ای داریم. در مدیریت به ویژه رفتار سازمانی با رویکرد اسلامی، فلسفه مدیریت و فقه مدیریت کارهای نوینی انجام شده است. در گروه تاریخ، مجموعه های جدیدی در حوزه تاریخ تشیع، سیره پیامبر اکرم (ص) و منابع مفقود شیعه تولید شده است. در حقوق به ویژه حقوق بین الملل خصوصی در حوزه تابعیت، آورده های جدیدی همراه با بسته های سیاستی تولید کرده ایم. در حقوق عمومی، به ویژه حقوق اساسی نیز کارهای بایسته ای انجام شده است.

در حوزه روان شناسی، فراتر از فلسفه روان شناسی، در سلامت معنوی، روان درمانگری معنوی و روان شناسی خانواده، کارهای خاصی انجام شده که امروز به صورت صریح باید بگویم نه تنها در داخل، بلکه در خارج از کشور نیز اساتید فرهیخته دانشگاه های غربی، هنگامی که با این ایده ها و آورده ها آشنا می شوند، طالب آنها هستند، زیرا این آورده ها همراه با پروتکل های علمی تعریف شده و تجربه شده و همراه با بنیان های نظری و فلسفی قوی هستند.

در حوزه قرآن پژوهی، کارهای جدیدی در عرصه هرمنوتیک، معناشناسی، مبانی فلسفه تفسیر، منطق تفسیر و مبانی تفسیر صورت گرفته که کاملاً نو و جدید بوده و انگاره های علمی معناداری را پدید آورده اند. در حوزه تعلیم و تربیت نیز کارهای خاصی به ویژه در ارتباط با آموزش و پرورش و دانشگاه فرهنگیان انجام شده است که در واقع نیازهای آن ها را تأمین می کند. سند ملی آموزش و پرورش نیز توسط پژوهشگاه تولید شده و بسته های محتوایی و منابع آموزشی نیز به قدر توان تولید گردیده که بسیار مورد نیاز و ضروری است.

* در حوزه علوم انسانی نیازمند حمایت بیشتر و رویکردی تحول آفرین هستیم

با این حال، سرمایه گذاری در حوزه علوم انسانی نیازمند حمایت بیشتر و رویکردی تحول آفرین است—به ویژه در عرصه سیاست گذاری و ساختار کلی وزارت علوم و رویکرد آن. دانشگاه های ما متاثر از سیاست های کلی و ساختارهای وزارت علوم هستند و این ساختارها باید متحول شوند؛ یعنی در راستای فلسفه علم نو، معرفت شناسی علم نو و منطق و ساخت چارچوب علمی جدید باشد. البته ما مبانی تجربی را کاملاً می پذیریم و همه این ها درست است، اما کامل نیست و ناقص است. بنابراین، در مبانی نظری باید رویکرد تحول آفرین داشت.

اگر ما با لحاظ مبانی علوم انسانی اسلامی حرکت کنیم و به تولید دانش در عرصه های گوناگون مانند اقتصاد، جامعه شناسی، مدیریت، حقوق و سایر رشته ها بپردازیم، امتداد این علم، حل مسائل اجتماعی خواهد بود و کاربست آن، علم نافعی برای جامعه خواهد بود که می تواند مشکلات جامعه به ویژه در حوزه مدیریت را حل کند.

یعنی اگر تولیدات ما بر اساس چارچوب های علمی مبتنی بر ارزش های اخلاقی، عقلانیت اسلامی و نگاه عدل و امن باشد -زیرا دیانت و ولایت الهی ذاتاً چنین است- پیامبران نیز برای برقراری عدالت اجتماعی آمده اند. در احادیث ما نیز آمده است که علم انسانی خوب است؛ کتاب «اصول کافی» نیز از عقل و علم آغاز می شود، اما کدام عقل و علم؟ عقل و علمی که برای ذات انسان نافع باشد و او را به رشد و شکوفایی همه توانمندی های مثبت وجودش برساند، نه راکد یا خموش کند. علمی که در راستای صلاح جامعه، سداد جامعه، ایجاد عقل، امنیت، رفاه، اخلاق و روابط انسانی سالم باشد. این ها امتداد تولید علم بر اساس علوم انسانی اسلامی است که ما چنین نگاهی داریم.

بر همین اساس، گروه مشاوره ای که ما تأسیس کرده ایم با این نگاه در حوزه خانواده و مشاوره های فردی، به محصولاتی می انجامد که مفید، اصلاح گرانه و عاری از هرگونه آثار منفی است. امروز، پژوهشگاه یک پروژه ملی در حوزه مطالعات فرهنگی و اجتماعی حاشیه نشینی در کلان شهرها را به عهده گرفته است. این کار دشواری است، اما کاری معطوف به کاربست علم و حل مشکلات جامعه و نیازهای آن است. ما در خدمت حاکمیت اسلامی و دولت اسلامی هستیم.

* پژوهشگاه حوزه و دانشگاه نقطه اتصال سطوح مدیریت کشور است

ما تلاش فراوانی داریم تا نقطه ارتباط و اتصالی بین نیازهای سطوح مدیریتی، سیاستی و تصمیم گیری دولت از یک سو و ظرفیت ها و داشته های خودمان از سوی دیگر ایجاد کنیم. لذا، آمادگی خود را اعلام می کنیم. البته ما مدعی نیستیم که می توانیم تمام مسائل کشور را حل کنیم—زیرا توانمندی ها و تعداد افراد ما بسیار محدود است—اما به قدر توان خود، ظرفیت کمک کردن را داریم و این آمادگی را داریم. ایده، سیاست و سند راهبردی ما که در بخش مدیریت زیرساختی پژوهشگاه تدوین شده همین راستا را دنبال می کند.

بخش عظیمی از کار ما، تولید مباحث نظری علم است، اما این تولید مشروط به امتداد اجتماعی و کارآمدی اجتماعی آن است، نه اینکه علم صرفاً برای کتابخانه ها باشد. علوم نظری، پایه های یک تمدن در بلندمدت هستند و این کارها صبر و حوصله می طلبند، اما نیاز به آنها و فعالیت های پژوهشی مرتبط با آنها ضروری است.

علوم پایه و علوم نظری، زیرساخت های ماندگار یک تمدن هستند، اما با این وجود، نگاه ما به امتداد و کارآمدی در حوزه علوم انسانی اسلامی است.

 

سؤال: درباره مجمع پژوهشگاه های علوم انسانی که دبیرخانه آن نیز در پژوهشگاه حوزه و دانشگاه است، توضیح دهید.

پژوهشگاه در رویکردهای جدید خود در چند سال اخیر، اهتمام ویژه ای به تقویت و توسعه تربیت نیروی انسانی داشته است. ما هم حوزه تحصیلات تکمیلی را نسبت به تمام گروه ها گسترش داده ایم و ارتباط خاصی نیز با وزارت علوم داریم و از رویکرد مثبت وزارت علوم در این حوزه و کمک های آن ها تشکر می کنیم. حتی پژوهشگاه با توجه به ظرفیت و بنیه علمی خود در راستای دیپلماسی علمی و رتبه بندی دانش، کارهای خاصی در حوزه بین الملل از جمله جذب دانشجوی خارجی مجوز آن را گرفته و در این راستا حرکت می کند.

در نمایش سازی محصولات، امروز نزدیک به ده مجله داریم و در تلاشیم که برخی از این مجلات در مرز اسکوپوس و نمایه سازی بین المللی قرار گیرند که اثر و انعکاس خاصی در رتبه بندی علمی کشور خواهد داشت. حوزه علوم انسانی در رتبه بندی بین المللی، خلأ جدی دارد و پژوهشگاه تلاش ویژه ای در این زمینه دارد.

همچنین، پژوهشگاه متولی هیئت ممیزه مرکزی مراکز پژوهشی حوزوی-دانشگاهی شده که خود اقتضاهایی دارد و زمینه هایی را پدید آورده است. ما در خدمت عزیزان در خانواده بزرگ پژوهشگاه های علوم انسانی اسلامی هستیم. دبیرخانه این مجمع در دوره جدید به پژوهشگاه منتقل شد که با توافق همه بزرگواران صورت گرفت.

اصلی ترین رویکرد ما این است که به اصطلاح مطالعات ظرفیت شناسی انجام دهیم و نقاط مشترک و متمایز را شناسایی کنیم تا ببینیم این مجموعه عظیم که از چهارده پژوهشگاه تشکیل شده چه ظرفیت هایی دارد. ما دو جلسه با معاونین این پژوهشگاه ها تشکیل داده ایم و این جلسات تکرار خواهد شد. این ظرفیت، بسیار قابل توجه و هم افزای است.

اهتمام اصلی ما بر این است که هم افزایی صورت گیرد، نقاط مشترک تقویت شوند و نقاط متمایز مورد بهره برداری سایر مراکز قرار گیرند. این مجموعه باید در راستای تولید علوم نظری و همچنین حل مسائل اجتماعی، قوا را تجمیع کند و با کمک مدیران کشور، تصمیم گیران در مجلس، قوه مجریه، قوه قضائیه و شورای مصلحت نظام، در این مسیر حرکت کند.

خوشبختانه این رویکرد مورد استقبال شورای تحول و وزارت علوم قرار گرفته است. در گفت وگویی که دیروز با یکی از مسئولان شورای تحول داشتم، بنای ما بر این است که از ظرفیت این مجموعه حداکثر بهره برداری شود. در هم افزایی، چند محور مرکزی را مد نظر داریم: یکی خود وزارت علوم به ویژه معاونت پژوهش که رویکرد بسیار خوبی دارد و هم انتظار دارد و هم آمادگی دارد و ما نیز آمادگی داریم. همچنین با معاونت علمی ریاست جمهوری و شورای تحول همکاری داریم.

بنابراین، در یک رویکرد هم افزای و با نگاهی به اینکه امروز در چه موقعیتی قرار داریم و نیازهای امروز ما چیست، تلاش می کنیم تا این مجموعه و ظرفیت های بالفعل و بالقوه آن بتوانند به حل مسائل امروز کمک کنند. نیازهای امروز باید حل شوند و ما باید روزآمد و کارآمد باشیم. در واقع، روزآمدی و کارآمدی باید کنار هم و مکمل یکدیگر باشند. این اهتمام، مورد توجه پژوهشگاه است و امیدواریم که خداوند متعال ما را یاری کند تا در این راه موفق شویم.

 

منبع: خبرگزاری حوزه

کلیدواژه‌ها: محمدباقر سعیدی‌روشن خبرگزاری حوزه گفتگو

آخرین ویرایش۱۱ آبان ۱۴۰۴