تعادل عمومی بازارها (نگاهی فلسفی و روش شناختی)
تعادل عمومی بازارها علاوه بر اهمیت ویژه خود، بسیاری از مباحث فلسفه علم اقتصاد را در خود جای داده است. گرچه برخی از اقتصاددانان مانند سه و والراس با صراحت به تعادل عمومی پرداختهاند، برخی نیز تنها از لابهلای کلامشان چنین تعادلی فهمیده میشود. در بررسی یکایک این نظریهها، سازوکار و مباحث فلسفی گونهگونی به چشم میخورد. برخی از آنان با تأکید بر تعادلهای جزئی به تعادل عمومی دست مییابند و برخی دیگر در ابتدا به تعادل عمومی میپردازند. اقتصاددانانی مانند اسمیت تعادل عمومی را با رفاه جامعه و توزیع عادلانه مرتبط میدانند و افرادی مانند والراس تعادل عمومی و توزیع را دو مسئله جدا از هم وانمود میکنند. اسمیت، سه و والراس بر حصول خود تعادل عمومی تأکید دارند و مارشال و هایک تنها گرایش به حصول تعادل عمومی را مورد توجه قرار میدهند. در هر یک از این نظریات جنبه خاصی از فلسفه علم تبلور یافته است. در نظریه طبیعتگرایان و اسمیت: مبنای اعتقادی دئیسم؛ در نظریه سه: توجه به اطلاعات کامل به عنوان جزئی از سازوکار تعادل عمومی؛ در نظریه مارشال: بحث کلّیت نظریه و گرایشی بودن آن؛ در نظریه والراس: تفکیک میان قانون، الگو، نظریه و علمی بودن یا نبودن آن و سرانجام در نظریه هایک: دیدگاه خاص هستیشناختی و معرفتشناختی او مورد توجه قرار گرفته است.
دانلود فایل 30 صفحه اول کتاب به طور رایگان یا فایل 30 صفحه اول کتاب را به طور رایگان دانلود کنید