گزارشی از حضور اساتید پژوهشگاه در نخستین هم‌اندیشی همایش عرفان اهل‌بیتی

۲۳ شهریور ۱۴۰۱ | ۱۴:۳۶ کد : ۳۷۸۳۰ اخبار
تعداد بازدید:۹۷۶
نشست هم اندیشی همایش عرفان اهل بیتی با موضوع «ماهیت، منطق و ضرورت عرفان اهل بیتی» برگزار شد.
گزارشی از حضور اساتید پژوهشگاه در نخستین هم‌اندیشی همایش عرفان اهل‌بیتی

در هم اندیشی همایش عرفان اهل‌بیتی که با موضوع “ماهیت، منطق و ضرورت عرفان اهل بیتی” برگزار شد، حجج الاسلام والمسلمین دکتر علی شیروانی دانشیار گروه فلسفه و کلام، و دکتر مسعود آذربایجانی استاد گروه روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به ارائه نظرات خود پرداختند:

حجت الاسلام والمسلمین دکتر علی شیروانی دانشیار گروه فلسفه و کلام پژوهشگاه حوزه و دانشگاه:

عرفان اهل بیتی، تعینی از علم عرفان در دو بخش نظری و عملی است که مستفاد از سیره و سخن اهل بیت پیامبر علیهم السلام است و یا دست کم مخالف و معارض با آن نیست. برای کشف و عرضه این عرفان در دو بعد نظری و عملی، مهمترین منبع روایات ماثور از ائمه علیهم السلام است.

در مورد عنوان همایش معتقدم تعبیر عرفان شیعی بهتر از عرفان اهل بیتی(ع) است. باید به دلایل متعددی عرفان شیعی را نهادینه کنیم، از جمله این دلایل، مخالفت‌هایی است که در درون حوزه با عرفان می‌شود زیرا عرفان را منتسب به اهل تسنن و چهره‌های شاخص عرفان را از اهل سنت می‌دانند، لذا ما می‌توانیم با طرح عرفان شیعی و اهل بیتی این مخالفت‌ها را برطرف و حساسیت‌ها را کنیم. مثلا علامه طباطبایی به جای واژه عارف و صوفی، واژه اهل معرفت به کار میبردند. البته واژه صوفی نسبت به عارف حساسیت بیشتری ایجاد می‌کرد.

کسانی هستند که صد درصد آنچه را در عرفان ابن عربی آمده تایید می‌کنند و این دیدگاه را شاید بتوان به علامه حسن‌زاده آملی نیز منتسب کرد. وی چنین گرایشی داشت. از مرحوم قاضی نقل است که بعد از معصومین(ع) کامل‌تر از ابن عربی در عرفان نداریم و البته برخی دیگر از اساتید عرفان و بزرگان و حتی شاید علامه طباطبایی نگاهی اجتهادی و منتقدانه به اثار و مکتوبات وی دارند. این خیلی مهم است که ما در این همایش، تکلیف این نوع مباحث را روشن کنیم.

برخی دیگر حتی مطرح می‌کنند که آیا وقتی می‌خواهیم آموزه‌های عرفان شیعی را در حوزه نظری بگوییم چیزی متفاوت از مطالبی خواهد بود که قونوی گفته است؟ مثلا آیا علمای شیعه وحدت وجود و شهود او را قبول ندارند؟ پس باید تکلیف این مسئله هم روشن شود که وقتی می‌خواهیم عرفان شیعی را بیان کنیم روی نظرات کدام یک از بزرگان و یا کدام طیف از عرفا تاکید داریم.

ما سنت بسیار قوی در حوزه سلوک داریم که نمی‌توان به آن بی توجه بود، من پیشنهادی در این زمینه دارم و آن تهیه موسوعه‌ای (موسوعه عرفان در کتاب و سنت) در یک نظام منطقی و منتظم است و باید نصوصی را که ناظر به مباحث عرفانی است دسته‌بندی و تنظیم کنیم و در این صورت موسوعه ای مانند وسائل الشیعه در حوزه عرفان می‌تواند تالیف و تدوین شود.

پیشنهاد دیگر بنده تمرکز روی شخصیت‌هایی است که هم بُعد عرفانی و هم فقهی آنها مسلم است و در جامعه شیعه مقبولیت عام دارند کسانی مانند امام خمینی، علامه طباطبایی، آیت‌الله حسن‌زاده، آیت‌الله جوادی آملی و … و اینکه منظومه اندیشه عرفانی آنها هر کدام در مجموعه مستقلی تالیف شود، حتی می‌توان متن‌هایی درسی از این مجموعه ها استخراج و تدوین کرد تا در محیط‌های علمی با عنوان عرفان شیعه تدریس شود.

تک نگاره هایی درباره آرا و اندیشه های عرفانی امام خمینی، علامه طباطبایی، آیت الله شاه آبادی از معاصران و دیگر بزرگان عارف مسلک شیعه و از گذشتگان نوشته شود.

روایات اهل بیت(ع) مواد اصلی و اولیه ای هستند که کسانی مانند علامه طباطبایی مطالب عرفانی خود را از همین منابع گرفته‌اند. تاکید بنده ان است که کسی باید وارد این فضا شود که راه عرفان را تا حدودی پیموده باشد و حداقل سه خصوصیت را داشته باشند: ۱. شرایط عام اجتهاد ۲. طهارت نفس ۳. با وحدت عرفانی همدلی داشته باشد.

این نکته مورد بحث است که سخن از عرفان شیعی، سخن از عرفان موجود است یا عرفان مطلوب؟ برخی می‌گویند ما قصد داریم از عرفان مطلوب سخن بگوییم، ولی من معتقدم کسی باید عارف باشد تا بتواند عرفانی را از ابتدا تاسیس کند و عرفان مطلوب را ارائه دهد، بنابراین بهتر است از عرفان موجود شروع کنیم.

استخراج آموزه‌های کاربردی از مکتوبات غنی عرفای شیعه و پیرو اهل بیت(ع) برای جلب و جذب جوانان و عموم علاقمندان به معنویت دینی در جامعه لازم است. ما میراث معنوی غنی داریم ولی در عرضه ان ضعیف هستیم در حالی که می‌بینیم امروزه در کشور ما در سطح وسیعی کتابهایی در معرفی و ترویج معنویتهای غیر اصیل و غیر اسلامی در قالبهایی جذاب و کاربردی برای استفاده عمومی ترجمه یا تالیف و منتشر می شود و به خورد جوانان می‌دهند. انتشار وسیع این قبیل اثار نشان از نیاز فراوان جامعه به معنویت است و ما موظفیم این عطش را با آب زلال معنویت و عرفان اصیل برگرفته از سخنان و راهنماییهای اهل بیت علیهم السلام و عالمان راستین پیرو ایشان پاسخ گوییم.

پیشنهاد دیگر بنده پژوهش‌های مسئله محور در حوزه عرفان با تاکید بر آموزه های شیعی و ماثورات اهل بیت علیهم است هم در حوزه عرفان نظری و هم و حوزه عرفان عملی، مثلا از بررسی خود وحدت وجود و تقریرهای گوناگون آن گرفته تا مباحثی مانند معرفت نفس و حتی اموری مانند سماع و ذکر و نیاز به استاد سلوک و نحوه رابطه مرید و مراد.

 

حجت‌الاسلام دکتر مسعود آذربایجانی استاد گروه روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه:

در روایات اهل بیت(ع) مضامین عرفانی زیادی مطرح است که این نوع موارد می‌تواند ما را به عرفان اهل بیتی رهنمون کند.

در مورد عنوان همایش، به نظر بنده باید در بین واژگان مختلف، به دلائلی عرفان شیعی را انتخاب کنیم:

الف) عرفان اهل بیتی(ع) بسیار مضیق است و ما را در محذوراتی قرار خواهد داد تا به راحتی نتوانیم همه مباحث را وارد ادبیات بحث خود کنیم.

ب) این تعبیر برخلاف عرفان شیعی، غیرمتعارف و ناشناخته است.

ج) تعبیر عرفان اهل بیتی(ع) به صورت تلویحی تقابلی را با قرآن به ذهن متبادر می‌کند، یعنی تأکید بر عرفان اهل بیتی ناخودآگاه ما را به این سمت می‌برد که فقط به سخنان ایشان توجه کنیم، ولی عرفان شیعی به قرآن هم توجه دارد.

د) در چند دهه اخیر مکتب تفکیک هم رواج دارد و تعبیر عرفان اهل بیتی، این نوع مکتب را به ذهن متبادر می‌کند، بنابراین باید با دقت بیشتری عنوان گزینی کنیم.

برای معناشناسی عرفان شیعی، سه معنا مطرح است؛ معنای اول طریقت‌های شیعی مانند ذهبیه، نعمت‌اللهی و …، البته این طریقت‌ها قطعاً روش‌های اشتباهی را داشته‌اند ولی مباحثی از این طریقت‌ها قابل استفاده هم هست، از این رو باید با نگاه انتقادی خطاهای آن‌ها را اصلاح کنیم و از مطالب مفیدشان استفاده شود. باید برخی مطالب و اذکار این طریقت‌ها مانند ذکر جلی را به عنوان یک مسئله تحقیقی دنبال کنیم.

معنای دوم عرفان شیعی، عرفان عالمان شیعه است که از سیدحیدر آملی شروع شده و به فیض و ملاهادی سبزواری و مکتب نجف و به ویژه مرحوم قاضی و … می‌رسد. این جریان دارای سابقه چند قرنه هستند، البته نه اینکه اینها خطا ندارند ولی باید این جریان را به عرفان اهل بیتی(ع) منطبق کنیم و به عنوان میراث عرفان شیعه مورد توجه باشد.

معنای سوم عرفان شیعی، عرفان مستخرج از قرآن، سیره و سخنان اهل بیت(ع) و احوالات اصحاب سرّ ائمه(ع) مانند کمیل و اویس قرنی و … است و احوالات ایشان(اصحاب سرّ) چون در منظر ائمه(ع) بوده، قابل استفاده است.

در مورد ضرورت و چرایی پرداختن به عرفان شیعی هم چند نکته دارم؛ اولین ضرورت، لزوم تبیین ابعاد معرفتی و باطنی معارف دینی است

دوم دلیل، لزوم تبیین نظام معرفتی عملی برای سالکان و شیعیان و دلدادگان اهل بیت(ع). مثلاً علامه طباطبایی در ذیل آیه امامت حضرت ابراهیم(ع) بیان کرده که نقش اصلی امام، سیر معنوی و سلوک عرفانی انسان‌ها است.

سومین دلیل برای پرداختن به عرفان شیعه، ضرورت پاسخگویی به شبهاتی است که در حوزه عرفان‌پژوهی و معنویت‌های نوظهور وجود دارد،

چهارمین دلیل را انسجام‌بخشی به گزاره‌های پراکنده عرفانی در طول تاریخ شیعه به عنوان یک کار ضروری دانست.

اینکه هانری کربن گفته است تشیع، حرم معرفت باطنی اسلام و خانقاهی مطمئن برای تجدید حیات آن و رمزگشایی از حیات معنوی انسان است و علامه حسن‌زاده آملی هم معتقد است که روایات، ملاتی برای فهم قرآن هستند؛ بنابراین ما معتقدیم قرائت شیعی کامل‌ترین و عمیق‌ترین قرائت برای رسیدن به توحید حقیقی است و این هم دلیلی دیگر بر ضرورت پرداختن به این مباحث است. مضاف بر اینکه، امکان عرفان شیعی هم موضوعی نیازمند بحث و تبادل نظر است.

 

نخستین هم‌اندیشی همایش عرفان اهل‌بیتی با موضوع “ماهیت، منطق و ضرورت عرفان اهل بیتی”، شنبه ۱۹ شهریور ماه جاری توسط گروه عرفان پژوهشکده حکمت و دین پژوهی پژوهشگاه با همکاری ‌مجمع جهانی اهل بیت(ع)،‌ موسسه فرهنگی هنری تحقیقاتی پویندگان انوار توحید و موسسه فرهنگی هنری تعاملات الهیات دانان شیعه و کلیسای کاتولیک و با حضور و ارائه حجج اسلام والمسلمین رضا رمضانی گیلانی، علی شیروانی، مهدی علیزاده، مسعود آذربایجانی، آقای محمدمهدی گرجیان، دکتر رضا الهی‌منش، استاد علی امینی‌نژاد، مصطفی فرهودی، علی فضلی، الیاس عارفی و آقایان محمد فنایی اشکوری و اصغر نوروزی برگزار شد.

کلیدواژه‌ها: عرفان حوزه عرفان تعبیر عرفان عرفان شیعی عرفان اهل عرفان اهل بیتی عرفان اهل بیتی ع عرفان شیعه عرفان مطلوب اهل

آخرین ویرایش۲۳ شهریور ۱۴۰۱

نظر شما :