استفاده از گزاره‌های دینی در روان شناسی اسلامی

۱۱ دی ۱۴۰۲ | ۱۰:۰۱ کد : ۳۸۲۴۹ اخبار
تعداد بازدید:۱۰۱۵
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه گفت: روان شناسی، امروز بیش از هر زمان دیگری به معنویت و مذهب روی آورده و این موضوع آن را به موفق ترین علم انسانی برای کمک به انسان های آسیب دیده تبدیل کرده است.
استفاده از گزاره‌های دینی در روان شناسی اسلامی

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به نقل از خبرگزاری رسا، «پنل تخصصی کاربست مدل های مشاوره اسلامی» ذیل «همایش ملّی پایداری و کارآمدی خانواده مبتنی بر الگوی اسلامی ایرانی» با موضوع «روان درمانی توحیدی» به همت اداره امور پژوهشی معاونت پژوهش دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان در محل این دفتر و به صورت حضوری و برخط برگزار شد.

دکتر مسعود جان بزرگی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در این نشست گفت: روان شناسی اصیل و اسلامی، آرام آرام قدم هایی در ایران و جهان برداشته و موفقیت های خوبی نیز در پی داشته است. من، مشاوره یا روان درمانگری اسلامی را فرایند تعامل عقلانی و مبتنی بر معنویت توحیدی بین درمانگر و مراجع می دانم؛ به این صورت که مراجع، سؤال یا مسئله ای را که به لحاظ روان شناختی تجربه می کند، برای درمانگر مطرح کرده و درمانگر آن را در یک حوزه ادراکی جامع که شامل بعد معنوی انسان نیز میشود، پردازش کرده و با توافق مراجع برای حل آن برنامه ریزی می کنند. مشاور یا درمانگر نباید خود آن مسئله و مشکل را  در هنگام درمان داشته باشد. ملاک درمان توحیدیافتگی شخصیت است و این بدون توجه به عامل وحدت بخش وجود انسان(خداوند متعال) امکانپذیر نیست.

اعتبار روش ها و منابع مورد استفاده در مشاوره اسلامی

وی مطرح کرد: برای تبیین پدیده های روان شناختی باید بدانیم در چه زمینه ای آن را تبیین می کنیم. آنچه روان شناسی اسلامی را متمایز می کند آن است که ما گزاره ها و تبیین هایمان را از منابع معتبر دینی و اسلامی اتخاذ می کنیم. به عبارت دیگر آنچه بر ذهن یک روان شناس اسلامی حاکم است، گزاره های سکولاریستی و ماده گرایانه غربی نیست.

جان بزرگی افزود: روش ها و فنونی که در مشاوره اسلامی استفاده می شود باید از اعتبار کافی تجربی و بالینی نیز برخوردار باشند. مهم ترین و اصلی ترین منبع، قرآن است؛ زیرا نوع تفکر و نگاه را مشخص می کند.

همسانی پدیده های روان شناختی

وی تأکید کرد: نشانه ها یا پدیده های روان شناختی در انسان ها و در بسیاری از نقاط دنیا یکسان است؛ مثلا علائم پدیده افسردگی در یک شخص مسلمان یا غیر مسلمان اغلب مشابه است. اما آنچه تمایز ایجاد می کند تبیین این پدیده است. در این صورت است که مداخله درمانی بدون توجه به بعد معنوی از کارکرد مطلوبی برخوردار نیست.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ادامه داد: همسانی پدیده های روان شناختی، از یک سو محل اتصال ما با تبیین های اصیل دینی و وحیانی و از سوی دیگر باعث جهان شمولی یافته های علمی و اتصال ما به علم جهانی است. اگر انسان ها مخلوق خدا و از یک نفس واحده هستند؛ قوانین حاکم بر نفس انسان ها مشترک است. این موضوع امید ما را به اکتشاف قوانین روان انسان به نحوی که برای همه بشریت قابل استفاده باشد، فراهم می کند

شکست روان شناسی در شناخت انسان

وی بیان کرد: ضروری است برای مشاوره و درمان که حدی از شأن هدایتگری را برعهده دارند، بتواند با ذات انسان سالم، ارتباط برقرار کند. اگر ادراک واقعی از انسان وجود داشته باشد، نجات او کار سختی نخواهد بود. آنچه روان شناسی در آن شکست خورده، شناخت انسان است. چرا که تاکنون تلاش کرده است انسان را در حد بعد طبیعی تعریف کند. در حالی که اصالت انسان به بعد معنوی و آنهم معنویتی خداسو است.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه یادآور شد: اگر خداوند از دایره معرفتی و وجودیِ انسان حذف شود، هیچ پدیده ای در عالم (از جمله خود انسان) به طور کامل قابل شناسایی واقعی نیست. حذف خیالی خداوند یا انکار و تکذیبگری حقیقت وجود او، به خطاهای ادراکی و پردازشی جدی منجر شده و به طور مثال مهمترین منبع معنادهی به زندگی و مفاهیم مربوط به آن از جمله معاد نیز حذف می شود.

معاد، قابل تجربه است

وی تبیین کرد: مسئله بشر امروزی، تنهایی و جدایی وجودی نیست بلکه خطای ادراکی، تکذیبگری، و به دنبال آن سردرگمی در هویت معنوی است. وقتی انسان خدای واقعی را کنار گذاشت، خدایان متعدد ذهن او را از چهارسو محاصره می کنند، حالا  مبدأ وجودی و عمل او چندگانه و با معاد عمل بیگانه شده و مسؤولیت عمل و اثر عمل خود را نمی پذیرد و این آغاز مسئله اوست و حالا سر از دوگانگی وجودی، چندگانگی، و درنهایت بیگانگی و گسست شخصیتی در می آورد. روانشناسی متخد از قرآن به ما می گوید معاد صرفا مربوط به دنیایی دیگر نیست، روانشناسی امروز به درستی تجربه معاد را در زندگی روانشناختی و معنوی انسان در همین زندگی دنیوی اثبات کرده است. معاد، قابل تجربه می باشد. معاد به این معنا یعنی بازگشت و ذخیره عمل در باطن انسان و اثرگذاری و پویش آن در دنیای باطن تا ابد. به طور مثال ما خطایی در دنیای طبیعی خود انجام می دهیم که ممکن است از عدد 10 ثانیه هم تجاوز نکند، اما اثر آن در باطن و دنیای درونی ما هیچگاه از بین نرفته و همواره به فرد احساس گناه و شرم می دهد. و این هیجان منفی در رفتار غیر کلامی ما ظاهر می شود. این یعنی روزی که دهنها بسته می شود و جوارح سخن می گویند(بنا بر تعبیر قرآن کریم الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلَىٰ أَفْوَاهِهِمْ وَتُکَلِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَتَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ). روانشناسان از ظاهر و رفتار غیر کلامی پی به مشکلات روانی می برند. پس معاد عمل را در این جهان نیز قابل تجربه است. معاد، با قانونمندی باطن ما اثبات می شود. هرچندآن مبدأ توحیدی که کامل، نزدیک، بی هزینه و مهربان است، راه بازگشت را به ما نشان می دهد؛ یعنی هم معاد عمل خود و هم بازگشت و پاک شدن را می توانیم تجربه کنیم. این یعنی درمان واقعی.

جان بزرگی، معنویت را سازمان دهنده هویت انسان دانست و افزود: مسئله ذهنی انسان در هر دوره ای، مبدأ خلقت است. مبدأ خلقت مبدأ واقعی عمل ما نیز هست و عمل هویت اصیل انسان را می سازد و اگر چنین است هویت معنوی پایه اصلی هویت ماست. و خدای واقعی در باطن و ظاهر و در اول و آخر عمل ما هویدا است. و این خداوند در فطرت ما قابل شناخت است. پس تا زمانی که بخواهیم خدا را از زبان دیگران یاد بگیریم، دچار اشتباهیم. خدا وقتی خدای واقعی نیست، من هم انسان واقعی نیستم و دنیا هم دنیای واقعی نیست. آشفتگی و شرک از اینجا ناشی میشود.

عقل خداسو

وی گفت: عقل، نوری است که در درون ما نهاده شده تا ابعاد وجودی انسان را وحدت ببخشد و ارتباط او را با پروردگار یگانه برقرار سازد. از همین رو بعد از اینکه یک قدم در درمان به پیش رفتیم، دیگر عقل را طبیعی نمی دانیم و به آن عقل خداسو می گوییم. یعنی عقلی که به خداوند متعال، به عنوان یک منبع و حماینگر معتبر متصل شد.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه اظهار کرد: انبیاء برای آنکه به ما بگویند خدا هست، مبعوث نشده اند، چرا که انسان با عقل فطری هستی او را درک می کند بلکه می خواستند به ما بیاموزند که خدا کیست و خدایان نامعتبر را از خدای یگانه و یگانه بخش مجزا کنند. کارکرد این بعثت تزکیه و تعلیم عاقلانه و حکیمانه است و این بسیار فراتر از رواندرمانگری است.

ما به واکسیناسیون معنوی نیاز داریم

وی یادآور شد: ما به واکسیناسیون معنوی نیاز داریم. آنچه جامعه را از بین می برد، ویروس های خطرناکی است که از طرق مختلف از جمله  شبکه های اجتماعی و مانند آن ها، ذهن فرزندان ما را پس از اغوا و قطع رابطه با خدای واقعی  و با یادگیری غلط و هیجان محوری مهندسی کرده و در تسلط خود در می آورد. در این صورت به جای تکیه بر عقل آنها بر منابع مدیریت شده این شبکه ها تکیه می کنند. شبکه های اجتماعی به طور خاموش، فرزندان ما را از زندگی مان دزدیده و تربیتشان را برعهده گرفتند. واکسیناسیون معنوی یعنی ما عقل درونی و اعتقادات اصولی را با حمله های قابل دفاع تقویت کنیم، به نحوی که با نقادی بتوانند حق را حتی از دل باطل و باطل را از دل حق بیرون بکشد.این لازمه اش یادگیری ها و محیط معتبر است نه محیط و فضای مسموم.

در درمان چند بعدی معنوی، عود بیماری بسیار اندک است

جان بزرگی با اشاره به اینکه امروزه درمان چند بعدی معنوی، سابقه ای در حدود 25 یا 26 ساله دارد ادامه داد: امروزه روان درمانگرها به سمت درمان های فراتشخیص جلو می روند و یکی از الگوهایی فراتشخیص، همان درمان های معنوی می باشند؛ زیرا با هسته های اصلی انسان ارتباط دارد. من با بقیه درمان ها بیگانه نیستم اما در درمان معنوی، عود بیماری را تجربه نمی کنیم یا بسیار اندک است ؛ برای مثال خیلی کم پیدا می شود بعد از درمان وسواس، دوباره بازگردد.

وی ضمن معرفی چندین کتاب در پایان سخنان خود اظهار کرد: جدیدترین کتاب های در حال تدوین ما در این حوزه در باب کودک و نوجوان است؛ اما دوستان می توانند کتاب «اصول روان درمانگری و مشاوره با رویکرد اسلامی»، «درمان چند بعدی معنوی: یک رویکرد خداسو برای مشاوره و درمانگری، «خانواده درمانگری معنوی خداسو» و کتاب «روان شناسی شخصیت» که فصل هایی از آن به شخصیت اسلامی می پردازد را مطالعه کنند و منتظر چاپ کتابهایی همچون «درمان شناختی رفتاری معنوی»، «مداخلات معنوی در روانشناسی بالینی»، «درمانهای موج چهارم شناختی رفتاری» و «آسیب شناسی روانی با ملاحظه آسیب شناسی معنوی» باشند.

کد تحریریه : ۹۶۳

کلید واژه ها: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه دکتر جان بزرگی گروه روانشناسی درمان چندبعدی معنوی

آخرین ویرایش۱۱ دی ۱۴۰۲

نظر شما :