توسط دانشیار گروه مدیریت پژوهشگاه حوزه و دانشگاه

استراتژی‌های مدیریتی مطرح شده در نهج‌البلاغه تشریح شد

۲۳ اسفند ۱۴۰۲ | ۱۱:۵۴ کد : ۳۸۳۱۳ اخبار
تعداد بازدید:۹۹۱
دانشیار گروه مدیریت پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ضمن تشریح استراتژی‌های مدیریتی مطرح شده در نهج‌البلاغه تصریح کرد: از منظر امام اگر هدف، خود مدیریت و پُست باشد مذموم و قبیح است اما اگر مدیریت اسبابی باشد برای اینکه اهداف الهی را محقق کنیم، در مدیریت دینی و علوی جایگاه ارزشمندی دارد.
استراتژی‌های مدیریتی مطرح شده در نهج‌البلاغه تشریح شد

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به نقل از ایکنا، پژوهشکده قرآن و عترت نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه آزاد اسلامی با همکاری مرکز تحقیقات نهج‌البلاغه، کارگاه آموزشی مجازی «فرهنگ از نگاه نهج‌البلاغه» را برگزار می‌کند. هشتمین و آخرین نشست از این سلسله‌ نشست‌های مجازی با موضوع «مدیریت در نهج‌البلاغه» با سخنرانی عباس شفیعی، دانشیار گروه مدیریت پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و نویسنده کتاب «اصول مدیریت در نهج‌البلاغه» برگزار شد

وی در این نشست به تشریح دیدگاه‌های مدیریتی و حکومتی حضرت علی(ع) که در نهج‌البلاغه مطرح شده است پرداخت که در ادامه مطالب گفته‌ شده در این نشست را با هم می‌خوانیم.

یکی از شاهکارهای امام علی(ع) نهج‌البلاغه است. اگر بخواهیم فردی را معرفی کنیم یا بشناسیم باید قاعدتاً از شاهکار آن فرد نام ببریم. اما آیا شاهکاری که امام علی(ع) دارد می‌تواند معرف شخصیت ایشان باشد؟

 

شاخصه‌های مدیریت قبیح در نهج‌البلاغه

دانشیار گروه مدیریت پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ضمن تشریح استراتژی‌های مدیریتی مطرح شده در نهج‌البلاغه تصریح کرد: از منظر امام اگر هدف، خود مدیریت و پُست باشد مذموم و قبیح است اما اگر مدیریت اسبابی باشد برای اینکه اهداف الهی را محقق کنیم، در مدیریت دینی و علوی جایگاه ارزشمندی دارد.

مدیریت در نهج‌البلاغه؛ پیش‌تازتر از علم و بالاتر از استثماربه گزارش خبرنگار ایکنا، پژوهشکده قرآن و عترت نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه آزاد اسلامی با همکاری مرکز تحقیقات نهج‌البلاغه، کارگاه آموزشی مجازی «فرهنگ از نگاه نهج‌البلاغه» را برگزار می‌کند. هشتمین و آخرین نشست از این سلسله‌ نشست‌های مجازی با موضوع «مدیریت در نهج‌البلاغه» با سخنرانی عباس شفیعی، دانشیار گروه مدیریت پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و نویسنده کتاب «اصول مدیریت در نهج‌البلاغه» برگزار شد.

وی در این نشست به تشریح دیدگاه‌های مدیریتی و حکومتی حضرت علی(ع) که در نهج‌البلاغه مطرح شده است پرداخت که در ادامه مطالب گفته‌ شده در این نشست را با هم می‌خوانیم.

یکی از شاهکارهای امام علی(ع) نهج‌البلاغه است. اگر بخواهیم فردی را معرفی کنیم یا بشناسیم باید قاعدتاً از شاهکار آن فرد نام ببریم. اما آیا شاهکاری که امام علی(ع) دارد می‌تواند معرف شخصیت ایشان باشد؟

در نهج‌البلاغه مدیریت‌های مختلف از مدیریت کلان تا مدیریت خرد مطرح شده است؛ مانند مدیریت سیاسی، نظامی، دولتی، اقتصادی، اجتماعی و مباحث مختلف اصول مدیریت در این مجموعه مشاهده می‌شود.

معمولاً مُعرِف باید اَجلای از مُعرَف باشد. اگر که ما در ارتباط با نظریه پردازان دیگر به شاهکار آن افراد اشاره می‌کنیم و شاهکار آنها را معرف آنها می‌دانیم، اما در خصوص امام علی(ع) اینگونه نیست و اگرچه می‌توان ادعا کرد که شاهکار حضرت علی(ع) که نهج‌البلاغه است، بخشی از شخصیت آن حضرت را ارائه می‌کند، اما نهج‌البلاغه با تمام محتوای غنی که دارد نمی‌تواند معرف امیرالمومنین باشد.

معرف حضرت علی(ع) فقط خداوند آن هم در قرآن کریم و پیامبر(ص) است. اگرچه امام علی(ع) نکات ارزشمندی را در علوم مختلف در نهج‌البلاغه مطرح می‌کند و همه اندیشمندان هم به این مطلب اذعان دارند اما باید بدانیم که حضرت علی(ع) یک شخصیت فرازمانی و فرامکانی است.

پدر علم مدیریت و اندیشمندان این حوزه اقرار دارند که مطالب مدیریتی که مطرح کرده‌اند آخرین سخن نیست و در هر برهه‌ای که تئوری خود را مطرح می‌کنند در همان بازه زمانی می‌تواند اثرگذار باشد اما وقتی حضرت علی(ع) مبحث یا مدلی را مطرح می‌کند می‌تواند این مدل در بحث مدیریت، کشورداری، حکومت و ... جهان شمول باشد چراکه ایشان فرازمانی و فرامکانی است.

قرآن معرف حضرت علی(ع) است

در گذاره‌های قرآنی در آیه مباهله می‌بینید که حضرت علی(ع) «نفس» پیامبر(ص) قلمداد شده است آنجا که در آیه ۶۱ سوره آل عمران خداوند می‌فرماید: «وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ». این آیه تصریح دارد که امیرالمومنین(ع) نفس پیامبر است. همچنین در قرآن تصریح شده است که حضرت علی(ع) ولی مومنین است زمانی که در رکوع نماز به گدا انگشتر خود را می‌دهد و یا آیات متعددی که در سوره‌های متعدد وجود دارد؛ یعنی قرآن معرف امام علی(ع) است.

بنابراین با توجه به اینکه امام علی(ع) با ابعاد مختلف شخصیتی فرازمانی و فرامکانی است، نهج‌البلاغه اگرچه شاهکار حضرت است اما اشعه‌ای از نورانیت کامل امام است که می‌تواند بخشی از شخصیت ایشان را معرفی کند. لذا نگاه ما از منظر مدیریتی به نهج‌البلاغه می‌تواند بخشی از شخصیت آن حضرت را بیان کند.

آیا حضرت علی(ع) مباحث مدیریتی دارد

اما آیا امام علی(ع) در نهج‌البلاغه در ارتباط با مدیریت بحث‌هایی دارند؟ با مطالعه نهج‌البلاغه متوجه می‌شویم مدیریت، حکمرانی و کشورداری در نهج البلاغه به وفور مطرح شده است.

سوال دیگر این است که آیا ضرورتی از منظر امام(ع) وجود دارد که در جامعه اسلامی و سازمان‌های اسلامی مدیریت، حکومت و حمرانی وجود داشته باشد؟ امام در خطبه ۴۰ در رابطه با خوارج تاریخ را مخاطب قرار می‌دهد و منشوری برای آیندگان می‌نویسد. حضرت علی(ع) در این خطبه خودش را معرفی می‌کند و بیان می‌دارد که این دنیایی که شما در آن قرار دارید برای من پشیزی نمی‌ارزد. حتی تصریح می‌کنند که این دنیای شما و حکومتی که وجود دارد و مرا می‌خوانید تا آن را بپذیرم و مدیریت آن را به دست بگیرم، برای من از آب دماغ یک بز کم ارزش‌تر است. این نگاه نگرش امام علی(ع) به دنیا و حکومت است. حتی بعد از اینکه گروه‌های متعدد دور امام را می‌گیرند و برای مدیریت ایشان فرا می‌خوانند امیرالمومنین(ع) مطرح می‌کنند که اگر جمعیتی نبودند، اگر جمهوریت نبود و مردم به سراغ من نمی‌آمدند و اگر اینگونه نبود که خداوند از دانشمندان تعهد گرفته باشد که در مقابل ستمگران و برای رفع نیاز محرومان قیام کنند، هیچگاه این حکومت را نمی‌پذیرفتم. این نوع نگرش امام علی(ع) نسبت به مدیریت و پذیرفتن مدیریت جالب است.

عبارت امیرالمومنین(ع) این است که این مدیریتی که به من پیشنهاد می‌دهید آب متعفن و لقمه‌ای گلوگیر است. یعنی به حکومت نگاه بدبینانه دارند ولی در بخش دوم براساس گذاره‌های نهج‌البلاعه می‌بینیم که حکومت را می‌پذیرند؛ به دلیل اینکه حکومت و مدیریت هدف نیست بلکه ابزاری است برای اینکه بتوانند خدمت کنند.

مدیریت؛ سفره یا امانت؟

در نامه ۵۳ به کارگزاران خود می‌فرمایند: این مسئولیتی که تو می‌پذیری طعمه نیست و نباید منبع درآمد و سفره‌ای باشد که تو و خانواده و اقوامت از آن بهره‌مند شوید بلکه بر گردن تو امانتی است که باید یک روزی آن را تحویل دهی.

سؤال بعدی این است که چه چیزی به عنوان اهداف علوی از مدیریت مطرح است که ما در مدیریت و حکمرانی خودمان و در پستی که می‌گیریم باید آن را محقق کنیم؟

امام علی(ع) کفشی که داشتند پینه می‌زدند را به ابن عباس نشان می‌دهند و می‌فرمایند: به خدا قسم این کفش کهنه را بیش از حکومت و مدیریت بر شما دوست دارم مگر آنکه حقی را به پا دارم و باطلی را دفع کنم. اگر در نظام مدیریت اسلامی بخواهیم پستی را بپذیریم در عین حالی که به عنوان امانت آن را می‌پذیریم باید اهدافمان را اقامه حق و دفع باطل قرار دهیم. یا به تعبیر دیگر در خطبه‌های دیگر همانند خطبه ۱۳۱ یا نامه ۲۸ نمایاندن یا برگرداندن نشانه‌های دینی را مورد توجه قرار دهیم. اگر بتوانیم در مدیریت خودمان نشانه‌های دینداری را احیا، ایمنی مردم مظلوم را تأمین و حدود الهی را اجرا کنیم، می‌توانیم بگوییم پذیرش مدیریت و حکومت مطلوب خواهد بود.

در ارتباط با نوع نگرش امام به انسان‌ها و نیروهایی که با آنها کار می‌کنیم نیز باید گفت، شما می‌دانید که مدیریت را هنر کار کردن با دیگران می‌دانند. وقتی کار کردن با دیگران مفهوم مدیریت باشد و بخواهیم با دیگران کار کنیم لازم است مهارت‌هایی را داشته باشیم. این مدیریت می‌تواند ما را با نظام ارزشی علوی آشنا کرد و براساس آن با نیروهای خودمان برخوردهای انسانی داشته باشیم.

اگر به رویکرد کلاسیک، نئوکلاسیک، سیستمی و یا استراتژیک مدیریت نگاه کنیم نوعی استثمار و نگاه از بالا به پایین به انسان می‌بینیم اما عبارتی که حضرت علی(ع) بیان می‌کند این است که می‌فرماید افرادی که با شما کار می‌کنند یا برادران و خواهران شما و یا نظیر شما در خلقت هستند و می‌فرمایند: مدیران مثل گرگی نباشید که فرصت دریدن گوسفندان را پیدا کرده باشید بلکه سبک شما نوعی از مدارا و نرمش را در خود داشته باشد.

مدیریت چه زمانی قبیح نیست؟

از منظر امام اگر هدف، خود مدیریت و پُست باشد مذموم و قبیح است اما اگر مدیریت اسبابی باشد برای اینکه اهداف الهی را محقق کنیم، در مدیریت دینی و علوی جایگاه ارزشمندی دارد. اما آیا در ارتباط با وظایف و اصولی که در مدیریت مطرح می‌شود در نهج‌البلاغه مطلبی آمده است؟

نهج‌البلاغه ۷۹ نامه دارد. اگر سؤال شود مهم‌ترین نامه از میان این نامه‌ها کدام نامه است؟ قطعاً خواهید گفت منشور حکومت و مدیریت یعنی نامه ۵۳ نهج‌البلاغه که خطاب به مالک اشتر است. این نامه به دلایل مختلف منشور حکومت و مدیریت است. بر مبنای عباراتی که در نامه نوشته شده، این نامه یک نامه حکومتی است چراکه حضرت خود را امیرالمومنین خطاب می‌کنند.

چهار هدف استراتژیک یک مدیر

این نامه چهار وظیفه و هدف استراتژیک را وظایف مهم یک مدیر می‌داند که شامل: جمع‌آوری مالیات یعنی بحث اقتصادی (امام علی(ع) قرن‌ها قبل از آدام اسمیت مطرح می‌کند که یکی از منابع درآمدی دولت مالیات است) است یعنی مدیر و مسئول باید به مسائل اقتصادی نیروها و جامعه توجه کنند.

دومین هدف، جهاد با دشمنان است یعنی بحث امنیت و مباحث نظامی و انتظامی. سومین هدف بحث‌های تربیت و آموزش و پرورش و آموزش عالی است و هدف چهارم بحث سازندگی و شهرسازی است که باید مالک اشتر برای این چهار هدف استراتژیک برنامه‌ریزی کند. حضرت در نامه ۵۳ که به عنوان منشور مدیریت مطرح است، چهار عنصر «اقتصاد، امنیت، آموزش و سازندگی و شهرسازی» را مورد توجه قرار داده است.

حضرت علی(ع) سپس به تقوا، ایثار، اتباع در قرآن و سنت دعوت می‌کند یعنی دیگر اصول مدیریت را در قالب انگیزش مطرح می‌کند و نظارت و هماهنگی و سازماندهی را مورد توجه قرار می‌دهد. حضرت در هر کدام از این مطالب یک مدل را معرفی می‌کند.

بنابراین یکی از وظایف مدیریت، برنامه‌ریزی است که از گذاره‌های علوی استفاده می‌شود که در نامه‌های نهج‌البلاغه مفهوم برنامه‌ریزی و برنامه‌ریزی استراتژیک وجود دارد.

تفاوت برنامه‌ریزی اجرایی با برنامه‌ریزی جامع

البته برنامه عملیاتی هم مورد توجه نهج‌البلاغه قرار گرفته و در نامه ۵۳ این عبارت است که «هر روز کار همان روز را انجام بده» یعنی برای هر روز و هر ساعتت برنامه داشته باش. تفاوت برنامه‌ریزی جامع با برنامه‌ریزی اجرایی در بلند مدت بودن برنامه‌ریزی جامع است یعنی چشم‌انداز یک مدیر باید برنامه‌های بلند مدت باشد.

در خصوص برنامه عملیاتی که ذیل برنامه استراتژیک قرار می‌گیرد حضرت بیان می‌کند که ای مالک علاوه بر برنامه استراتژیک باید برنامه عملیاتی هم داشته باشی و برای هر روزت برنامه داشته باش و کار مخصوص آن روز را انجام بده.

وظیفه دوم مدیر بعد از برنامه‌ریزی تصمیم‌گیری است. انواع تصمیم‌گیری‌هایی که به عنوان مدل مطرح می‌شود، تصمیم‌گیری فردی و گروهی است. اما امام علی(ع) چه مکانیزم تصمیم‌گیری را مورد توجه دارد؟ یکی از مشاوران حضرت امیر ابن‌عباس است که حضرت خطاب به وی می‌فرماید: حق تو این است که به من مشورت دهی یعنی مشورت را به عنوان اصل قرار می‌دهند که من به عنوان یک مدیر با نیروهای خودم مشورت می‌کنم و در مطلب ارائه شده از سوی مشاورانم  تفکر و دقت کرده و سپس وضعیت را ارزیابی می‌کنم و اگر ارزیابی من این بود که مشاورانم نکته خوبی را بیان کرده‌اند راه حل آنها را می‌پذیرم اما اگر نپذیرفتم، وظیفه مشاوران این است که از تصمیم من(مدیر) اطاعت کنند.

این مدل تصمیم‌گیری‌، مدل تصمیم‌گیری فردی یا گروهی نیست بلکه مکانیزم مشورتی است. این نوع تصمیم‌گیری مشورتی در قرآن نیز مطرح شده است. در ارتباط با وظیفه سازماندهی دو عنصر مهم «تقسیم کار» و «هماهنگی» مطرح است. تقسیم‌ کار بحث مهمی است که بعدها اندیشمندان مدیریت آن را مطرح کردند اما حضرت علی(ع) در سطح خُرد در نامه ۳۱ نهج‌البلاغه آن را مطرح می‌کند. این نامه وصیتی است که به امام حسن مجتبی(ع) دارند. چون امام حسن(ع) در سطح کلان مدیریت نداشتند و در سطح خُرد و خانواده خودشان افرادی را تحت امر داشتند حضرت علی(ع) مطرح می‌کند که شما باید نسبت به افرادت تقسیم کار داشته باشی. حضرت علی(ع) به امام حسن(ع) می‌فرماید: برای هر یک از نیروهای خودت نقشی را قرار بده و از او مسئولیت بخواه.

مدیر، رشته جمع‌کننده مرواریدهاست

حضرت علی(ع) در خصوص تقسیم‌کار کلان در نامه ۵۳ خطاب به مالک اشتر که یک مدیر کلان در سیستم اداری است می‌فرماید: برای هر یک از امورت رئیس و مدیری قرار بده که بزرگی کار او را مقهور نکند(یعنی به تناسب شخصیت و آستانه تحمل و توانمندی افراد باید به افراد مسئولیت داد). و کثرت کار او را متحیر نکند. این ویژگی‌ها برای مدیران کلان است. یکی دیگر از عناصر مهم هماهنگی است. جایگاه مدیر و رهبر از دیدگاه حضرت جایگاه رشته‌ای است که مرواریدها را دور خود جمع می‌کند. مدیریت یعنی افراد با سلیقه‌های مختلف را دور هم جمع کردن. اگر رهبری از بین برود، آن رشته از هم پاشیده می‌شود و هر کدام از دانه‌ها یک طرف پخش می‌شوند. این نوع نگاه حضرت به نیروها، انسانی است.

حضرت در نامه ۵۳ نگاه سیستمی را مطرح و گروه‌های اجتماعی و نظام مهندسی را معرفی می‌کند و می‌فرماید: «بدان ای مالک مردم و نیروهایی که داری، طبقات مختلفی هستند و اصلاح نمی‌شوند برخی از آنها مگر به بعض دیگر» و اجتماع و سازمان به عنوان الگو و نظامی است که هر کدام از آنها بی‌نیاز از دیگری نیست.

حال این گروه‌های اجتماعی چه کسانی هستند؟ حضرت آنها را نظامیان، نویسندگان، قاضیان عادل، کارگزاران، مالیات گذاران، بازرگان، صنعتگران و توده‌های مردم تقسیم‌بندی کرده و در این نظام مهندسی که حضرت به عنوان الگو مطرح می‌کند نقش هر گروه اجتماعی بیان شده است.

مثلاً نظامی‌ها قلعه‌های محکم برای مردم، موجب زینت والیان و راه‌های امن برای مردم هستند و بعد تأکید می‌کنند که قوام رعیت و مردم سالاری به این است که نیروهای امنیتی داشته باشیم و قوام این نیروها به این است که مالیات و مسائل اقتصادی را مورد توجه قرار دهیم و وابستگی گروه‌های مختلف را مدنظر داشته باشیم. هیچ پایداری برای گروه‌های نظامی و اقتصادی نیست مگر به قوام گروه‌های دوم یعنی گروه‌های بازرگانان، صنعتگران و اینها گروه‌هایی هستند که می‌توانند به گروه‌های قبلی خدمت کنند. این نوع نظام، یک نظام مهندسی گروه‌های اجتماعی است که در نهج‌البلاغه مطرح شده است.

رهبری نفوذ است یا هدایت؟

یکی دیگر از وظایف مهم مدیران بحث رهبری و هدایت از طریق رهبری است. مفهوم رهبری را اندیشمندان مدیریت با واژه نفوذ مورد توجه قرار داده‌اند اما در ادبیات دینی بحث هدایت مورد توجه است. الگویی که امام علی در رهبری، بیان می‌کنند، توجه به خود مردم است یعنی مردم یکی از رکن‌های اصلی الگوهای رهبری هستند و حضرت سبک رهبری دیگران را که مبتنی بر نیرنگ و حیله است را نکوهش می‌کنند. مثلاً سبک رهبری معاویه را مورد انتقاد قرار می‌دهد و می‌فرماید: معاویه از من زیرک‌تر نیست بلکه او حیله‌گر است و اگر من بخواهم حیله کنم، مکارتر از من نخواهد بود. سبک‌های متعدد رهبری آمرانه، حمایتی، تفویضی، دانشی و ... وجود دارد اما در سبک رهبری امام دو بحث مدارا و نرمش مطلق و شدت عمل مطرح است که حضرت بیان می‌کند مدارا را با شدت عمل باید ترکیب و رفتار کنی.

 

کلیدواژه‌ها: نهج البلاغه شاخصه‌های مدیریت قبیح در نهج‌البلاغه دکتر عباس شفیعی مدیریت مدیریت اسلامی

آخرین ویرایش۲۳ اسفند ۱۴۰۲

نظر شما :