حجتالاسلام سعیدیروشن مطرح کرد:
صحنههای امروز غزه و لبنان، راستیآزمایی ایمان توحیدی و مصادیق واقعی حزبالله
تأملی در ولای ایمان و ولای کفر؛ جایگاه یهود و نصارا در قرآن
به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، حجتالاسلام والمسلمین «محمدباقر سعیدیروشن» رئیس پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در گفتوگو با خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان، با اشاره اینکه یکی از آموزههای اساسی قرآن کریم برای مسلمانان این است که با انسانها و جوامعی که علیه آنان مزاحمت ندارند روابط عادی و رفتار توأم با عدل و قسط داشته باشند، اظهار کرد: ازسوی دیگر قرآن بسیار تأکید دارد که مسلمانان نمیتوانند در عین مسلمان بودن، ولای کافر را پذیرا باشند؛ از جهت دیگر دامنه کفار از نظر قرآن شامل مشرکان و یهود و نصارا و دیگر کسانی است که توحید و یکتایی ذات اقدس اله را در آفرینش و تدبیر و پرستش تصدیق نکنند، بر این اساس بخش قابل اعتنایی از آیات قرآن به خصوصیات عقیدتی، رفتاری و اخلاقی یهود و نصارا در مواجهه با پیامبران و رسول اعظم الهی(ص) می پردازد از جمله سورههایی که کنشها و رفتارهای یهود و نصارا با مسلمانان و همچنین وظیفه توحیدی مسلمانان با آنها را به صراحت تبیین کرده سوره مائده است.
توصیف یهود و نصارا
رئیس پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با اشاره به آیاتی از سوره مائده که در آن یهود و نصارا توصیف شدهاند، افزود: برای مثال بخشهایی از این سوره به توصیف «تورات» و «انجیل» نازل شده بر حضرت موسی(ع) و عیسی (ع) پرداخته و بر اساس آن به رفتار یهود و نصارا در زمان پیامبران خود و همچنین عکسالعمل آنها در مواجهه با قرآن و پیامبر اسلام(ص) میپردازد، چراکه آنان نشانههای پیامبر اسلام را منطبق با توصیف کتاب آسمانی خود یافته بودند، در این راستا خداوند در آیه ۱۲ سوره مائده میفرماید: «وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیبًا وَقَالَ اللَّهُ إِنِّی مَعَکُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلَاةَ وَآتَیْتُمُ الزَّکَاةَ وَآمَنْتُمْ بِرُسُلِی وَعَزَّرْتُمُوهُمْ وَأَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَلَأُدْخِلَنَّکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ فَمَنْ کَفَرَ بَعْدَ ذَلِکَ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِیلِ» (در حقیقت خدا از فرزندان اسرائیل پیمان گرفت و از آنان دوازده سرکرده برانگیختیم و خدا فرمود من با شما هستم اگر نماز برپا دارید و زکات بدهید و به فرستادگانم ایمان بیاورید و یاریشان کنید و وام نیکویی به خدا بدهید قطعا گناهانتان را از شما می زدایم و شما را به باغهایی که از زیر [درختان] آن نهرها روان است در می آورم پس هر کس از شما بعد از این کفر ورزد در حقیقت از راه راست گمراه شده است).
این پژوهشگر افزود: قرآن کریم نقضِ میثاق الهی از سوی یهود را موجب قساوت قلب و نفرینشدگی آنان دانسته و در آیه ۱۳ سوره «مائده» میفرماید: «فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِیثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِیَةً یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُکِّرُوا بِهِ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَی خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِیلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ» (پس به [سزای] پیمان شکستنشان لعنتشان کردیم و دلهایشان را سخت گردانیدیم [به طوری که] کلمات را از مواضع خود تحریف می کنند و بخشی از آنچه را بدان اندرز داده شده بودند به فراموشی سپردند و تو همواره بر خیانتی از آنان آگاه می شوی مگر [شماری] اندک از ایشان [که خیانتکار نیستند] پس از آنان درگذر و چشم پوشی کن که خدا نیکوکاران را دوست می دارد)؛ همچنین در آیه ۶۴ همین سوره نیز یهود مخاطب قرآن را متصف به فزونی در طغیان و کفر و فساد در زمین کرده و نتیجه رفتار ایشان را القای عداوت و کینه درونی از سوی خدا دانسته است؛ در این آیه آمده است: «وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنْفِقُ کَیْفَ یَشَاءُ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ طُغْیَانًا وَکُفْرًا وَأَلْقَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ کُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ» (و یهود گفتند دست خدا بسته است دستهای خودشان بسته باد و به [سزای] آنچه گفتند از رحمت خدا دور شوند بلکه هر دو دست او گشاده است هر گونه بخواهد می بخشد و قطعا آنچه از جانب پروردگارت به سوی تو فرود آمده بر طغیان و کفر بسیاری از ایشان خواهد افزود و تا روز قیامت میانشان دشمنی و کینه افکندیم هر بار که آتشی برای پیکار برافروختند خدا آن را خاموش ساخت و در زمین برای فساد می کوشند و خدا مفسدان را دوست نمی دارد).
نفی ولاء یهود و نصارا
وی با اشاره به اینکه در آیه مذکور نسبت ناروا به خدای متعال، طغیان و سرکشی، کفر، جنگافروزی، پیوسته درپی فساد در زمین بودن، به عنوان ۶ ویژگی پَست اعتقادی و رفتاری یهود و پیامدهای نفرین شدگی، دشمنی و کینورزی و جز آن برای این قوم برشمرده شده است، خاطرنشان کرد: نفی ولاء یهود و نصارا نیز از همین جهت است؛ محور و اساس توصیف یهود و نصارا در خلال آیات سوره مائده در اقع روایتگر این دستور کلیدی به مسلمانان است که ولاء یهود و نصارا ممنوع است، چنانکه در آیه ۵۱ سوره «مائده» میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَالنَّصَارَی أَوْلِیَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ» (ای کسانی که ایمان آورده اید یهود و نصاری را دوستان [خود] مگیرید [که] بعضی از آنان دوستان بعضی دیگرند و هر کس از شما آنها را به دوستی گیرد از آنان خواهد بود آری خدا گروه ستمگران را راه نمی نماید).
حجتالاسلام سعیدیروشن با بیان اینکه خطابِ آیه ۵۱ از سوره مائده به مسلمانان است، افزود: مفهوم چنین تعبیری این است که ولاء با یهود و نصارا که همنوایی فرهنگی و اعتقادی با مومنان ندارند، سودمند نیست و انسان را به مقصد الهی نمی رساند؛ ضمن اینکه باید توجه داشته باشیم که ولاء در آیه سه معنی دارد و شامل محبت، یاریجویی و سرپرستی است؛ بنابراین ایمان وقتی برای مومن سودمند است که قلب انسان با خدا باشد و یاری را از او بخواهد و زمام امور خویش را بر مدار ایمان به خداوند انتخاب کند.
یهود و نصارا برغم اختلاف درونی، دارای اتحاد شوم
رئیس پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در بخش دیگری از مباحث خود با اشاره به اینکه یهود و نصارا با وجود اختلافات درونی که با هم دارند، اما از اتحادی شوم با یکدیگر برخوردارند، تصریح کرد: در بخش دیگر آیه مذکور، اشاره شده که یهود و نصارا با وجود اختلاف درونی میان خود با یکدیگر متحد هستند، همچنین مطابق مفاد آیات ۱۴ و ۶۴ سوره مائده، بر اساس مولفه «الکفر ملة واحدة» جملگی در مقابل اسلام یک اتحاد شوم دارند و پشتیبان یکدیگرند چنانکه میفرماید: (بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ)؛ بنابراین مشخص است که ولایت الله با ولایت کفار جمعناپذیر است و این مساله در ادامه آیه هم آمده است که هرکس ولایت کافران را بپذیرد در زمره آنان و هم مسلک ایشان شمرده می شود؛ (وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ)، البته نظیر این تعبیر در آیه ۲۸ سوره «آلعمران» آمده است که می فرماید: «لَا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَمَنْ یَفْعَلْ ذَلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْءٍ» (مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان به دوستی بگیرند و هر که چنین کند در هیچ چیز [او را] از [دوستی] خدا [بهره ای] نیست)، گزارههای صریحی که در این آیه مطرح شده مرزهای عقیدتی و فکری میان مسلمان راستین و کافر را از هم جدا می کند؛ کسی که ولایت کافر را بپذیرد، دیگر در حریم امن ایمان الله نیست و نسبت او با خدا منقطع می شود چنانکه می فرماید: (وَمَنْ یَفْعَلْ ذَلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللَّهِ فِی شَیْءٍ) همچنان که در جای دیگر مراقبت کنندگان حریم الهی را در جرگه منسوبان خدا محسوب کرده و در آیه ۲۴۹ سوره «بقره» می فرماید: «قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِیکُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیْسَ مِنِّی وَمَنْ لَمْ یَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی».
جمع ناپذیری ولایت الله با ولایت کفار
این استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم گفت: با توجه به آنچه که در این آیه اشاره شد تکلیف مومنان و ملاک رسیدن به نتایج ایمان روشن کرده، است، خداوند در این آیات می فرماید: قلب انسان یا جای ولایت خداست یا جای ولایت غیرخدا. کفر و ایمان بالله یک جا جمع نمی شود. کسانی که ولایت کفار را بپذیرند در ظلم و ضلالت همچون آنان تلقی می شوند و خداوند ظالمان را به هدف مطلوب حیات ایمانی نمی رساند (إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ)؛ در اینجا ازسیاق تعبیر آشکار میشود که هدایت در این عبارت رساندن به مقصد است نه هدایت تشریعی زیرا هدایت تشریعی از سوی خداوند پیوسته جریان دارد و همین آیات خود مصداقی از هدایت تشریعی و دعوت به طریق مستقیم است.
مبنای روابط بین الملل و حقوق بشر اسلامی
حجتالاسلام سعیدیروشن افزود: همین اصل انفصالِ خط فکری ایمان و خط فکری کفر به صورت بسیار صریح در آیه نخست سوره «ممتحنه» بیان شده و خداوند در این آیه میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ کَفَرُوا بِمَا جَاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِیَّاکُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِی سَبِیلِی وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِی تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَیْتُمْ وَمَا أَعْلَنْتُمْ وَمَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِیلِ» (ای کسانی که ایمان آورده اید دشمن من و دشمن خودتان را به دوستی مگیرید؛ به طوری که با آنها اظهار دوستی کنید، در حالی که آنان قطعا به آن حقیقت که برای شما آمده کافرند و پیامبر و شما را به خاطر ایمان به خدا، از مکه بیرون می کنند. [پس بر حذر باشید] اگر شما برای جهاد در راه من و طلب خشنودی من بیرون آمده اید، پنهانی با آنان رابطه دوستی برقرار می کنید در حالی که من به آنچه پنهان داشتید و آنچه آشکار نمودید داناترم و هر کس از شما چنین کند قطعا از راه درست منحرف شده است).
وی در بخش دیگری از مباحث خود به مبنای روابط بین الملل و حقوق بشر اسلامی بر اساس آموزههای قرآن اشاره کرد و گفت: خداوند در سوره «ممتحنه» مبنای رابطه مسلمین با کفار را بیان کرده و در آن جا چارچوب ارتباط اجتماعی، سیاسی و رفتاری مسلمانان با کفاررا به صورت شفاف تبیین کرده و میفرماید: «لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ» (خداوند شما را از کسانی که دردین با شما نجنگیده و شما را از دیارتان بیرون نکرده اند باز نمی دارد که با آنان نیکی کنید و با ایشان عدالت ورزید زیرا خدا دادگران را دوست می دارد)؛ خداوند در این آیه به عنوان قاعده کلی فرمود کافرانی که با شما درسر دین و عقیده جنگ ندارند، اولا به آنها تعرض نداشته باشید و ثانیا با آنان به قسط و عدل رفتار کنید. این همان حقوق بشر اسلامی است. اما از سوی دیگر بر اساس استقلال و مرزبندی آحاد جامعه اسلامی با کفار، دستور نفی ولایت کفار بر مسلمانان را داده است چنانکه در آیه ۹ سوره «ممتحنه» می فرماید: «إِنَّمَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قَاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَأَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ وَظَاهَرُوا عَلَی إِخْرَاجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأُولَئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ» (فقط خدا شما را از دوستی با کسانی باز می دارد که دردین با شما جنگ کرده و شما را از خانه هایتان بیرون رانده و در بیرونراندنتان با یکدیگر همدستی کرده اند و هر کس آنان را به دوستی گیرد آنان همان ستمگرانند).
مومنان راستین و بیماردلان اخلاقی، عقیدتی و سیاسی
رئیس پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در ادامه افزود: مسلمانان و یاران پیامبر اکرم (ص) درسنجش ایمان الهی، دو گروه شدند؛ یک گروه که مسلمان واقعی شدند و قلبشان ایمان کامل و خالص به خدا داشت، اما برخی دیگر مسلمان واقعی نشدند و قلبشان آمیخته به ایمان و نفوذ شیطان شد؛ چنانکه در آیه ۱۴ سوره «حجرات» این گونه توصیف شدند: «قُل لَّمۡ تُؤۡمِنُواْ وَلَٰکِن قُولُوٓاْ أَسۡلَمۡنَا وَلَمَّا یَدۡخُلِ ٱلۡإِیمَٰنُ فِی قُلُوبِکُمۡۖ» (بگو ایمان نیاورده اید لیکن بگویید اسلام آوردیم و هنوز در دلهای شما ایمان داخل نشده است)؛ این گروه گرفتار نفاق یا بیماری نفسانی شدند. اما بیماریهای نفسانی انسان از نظر قرآن گونههای مختلف دارد. برخی از بیماریها از نظر قرآن بیماری اخلاقی است. مثل این که قرآن در آیه ۳۲ سوره «احزاب» به همسران پیامبر(ص) می فرماید: با نازسخن نگویید که هوس انگیزدل مریضان شود: «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً»؛ قرآن راه درمان این نوع بیماری را کنترل نفس و تقوا دانست و در آیه ۳۰ سوره «نور» فرمود: «قُل لِّلۡمُؤۡمِنِینَ یَغُضُّواْ مِنۡ أَبۡصَٰرِهِمۡ وَیَحۡفَظُواْ فُرُوجَهُمۡۚ ذَٰلِکَ أَزۡکَیٰ لَهُمۡۚ » (به مردان با ایمان بگوچشمان خود را از حرام] فرو بندند و شرمگاه خود را حفظ کنند، که این برای آنان پاکیزه تر است)؛ بنابراین قرآن خود شفای دردهای درون وجود انسان دانست، اما بشرط آن که انسان قلب خود را به قرآن بسپارد و پذیرا شود چنانکه در آیه ۳۷ سوره «ق» فرمود: «إِنَّ فی ذٰلِکَ لَذِکریٰ لِمَن کانَ لَهُ قَلبٌ».
حجت الاسلام سعیدی روشن گفت: برخی از بیماریهای قلبی، از نظر قرآن، از سنخ مرض فکری، عقیدتی و سیاسی است. در زمان پیامبراکرم (ص) نیز برخی از افراد هر چند به ظاهر ایمان آورده بودند، اما باطن وجود آنها در سایه هیمنه کفر بود؛ آنان در رویارویی های مومنان و کافران، اعتقاد وایمان و اعتماد کامل و راسخ به خدا و یاری خدا نداشتند و همواره بیم آن را داشتند که اگر روزی اوضاع تغییر کرد و کفار چیره شدند چه می شود؟ قرآن این گروه را نیز مریض القلب می نامد و میفرماید: «فَتَرَی الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یُسَارِعُونَ فِیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشَی أَنْ تُصِیبَنَا دَائِرَةٌ» (پس میبینی کسانی که در دلهایشان بیماری است دردوستی با کافران شتاب کنند و گویند می ترسیم حادثه ناگواری به ما برسد)؛ تعبیر «یسارعون فیهم» تعبیر سنگینی است و دلالت دارد که این گروه از مسلمانان بیش از آن که قلبشان با خدا باشد با کفاربود، به بیان دیگر با شتاب خود را در جمع کفار می یابند! پس منطقشان آن است که: «یَقُولُونَ نَخْشَی أَنْ تُصِیبَنَا دَائِرَةٌ» این سخن ناشی از فقدان ایمان به خدا بود.
پاسخ کلامی اعتقادی قرآن به بیمار دلان فکری سیاسی
وی در ادامه به پاسخ کلامی اعتقادی قرآن به بیماردلان فکری سیاسی اشاره کرد و ادامه داد: بیماری فکری و سیاسی ناشی از فقدان ایمان کامل در قلب انسان است؛ از این رو، قرآن برای درمان این نوع بیماری می گوید: شما که یقین ندارید دشمن کافر پیروز می شود، چه بسا ممکن است اگر مسلمانان در راه خداوند جهاد کنند و استوار بمانند، خدا فتح و نصرت و یا امری از ناحیه خود بر آنان بیاورد و امداد خاصی ازناحیه خداوند فرود آید چنانکه در آیه ۵۲ سوره «مائده» آمده است: «فَعَسَی اللَّهُ أَنْ یَأْتِیَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَیُصْبِحُوا عَلَی مَا أَسَرُّوا فِی أَنْفُسِهِمْ نَادِمِینَ» (امید است خدا از جانب خود فتح یا امر دیگری را پیش آورد تا این بیماردلان بر آنچه در دل هایشان پنهان می داشتند، پشیمان شوند)؛ در این فراز دو تعبیر نصرت و یا نزول امر عنداللهی، نشان دهنده این است که خدا گاه مومنان حقیقی را از راه جنگ پیروز می کند و گاه آنها را از طریق امداد خاص خود نصرت می بخشد.
تداوم بیماری فکری سیاسی و خسران ابدی
رئیس پژوهشگاه حوزه و دانشگاه با اشاره به تداوم بیماری فکری سیاسی و خسران ابدی بیماردلان، خاطر نشان کرد: در ادامه فراز پایانی آیه ۵۲ سوره مائده و همچنین آیه بعد به تداوم مرض قلب بیماران فکری سیاسی و دلدادگی آنان به بیگانگان دین ستیز، به خسران نهایی آنان اشاره می شود؛ از جمله فراز پایانی آیه ۵۲ می فرماید: «فَیُصْبِحُوا عَلَی مَا أَسَرُّوا فِی أَنْفُسِهِمْ نَادِمِینَ» (وقتی مسلمانان پیروز شوند، کسانی که در بیماری فکری خود وهمنوایی باطنی و قلبی با کافران مانده اند، پشیمان گردند)؛ سپس در آیه ۵۳ از زبان مومنان به تباهی عقیده و رفتار دل مریضان اصلاح ناشده می پرداز وآنان را زیانکار می نامد؛ «وَیَقُولُ الَّذِینَ آمَنُوا أَهَؤُلَاءِ الَّذِینَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمَانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَکُمْ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خَاسِرِینَ» (و کسانی که ایمان آورده اند می گویند آیا اینان بودند که به خداوند سوگندهای سخت می خوردند که جدا با شما هستند اعمالشان تباه شد و زیانکار گردیدند).
سرزنش مرتدان و تمجید از مجاهدان سر از پانشناخته خدا
حجتالاسلام سعیدیروشن با بیان اینکه سرزنش مرتدان و تمجید از مجاهدان سرازپانشناخته خداوند مساله دیگری است که در آیه ۵۴ سوره مائده به آن اشاره میشود، افزود: خداوند در این آیه به صورت ضمنی تمایل قلبی به کفار را نوعی ارتداد می نامد وهشداری محکم و تند به آنان میدهد، از جایگزین شدن آنها با مومنانی استوار یاد می کند که در راه خدا ثابت قدم و پایدارند و محبوب خدا هستند و می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَی الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ» (کسانی که ایمان آورده اید هر کس از شما از دین خود برگردد به زودی خدا گروه دیگری را می آورد که آنان را دوست می دارد و آنان نیز او را دوست دارند. آنان با مؤمنان فروتن و برکافران سرفرازند، در راه خدا جهاد می کنند و از سرزنش هیچ ملامتگری نمی ترسند این فضل خداست آن را به هر که بخواهد می دهد و خدا گشایشگر داناست).
ولیّ مومنان، تنها خداوند متعال، پیامبر و مومنان خاصاند
این استاد سطح عالی حوزه علمیه قم تصریح کرد: ولیّ مومنان، تنها خداوند متعال، پیامبر و مومنان خاص هستند، گفت: پس از نفی ولایت و پیوند با کفار، آن گاه خدای متعال در آیه ۵۵ سوره مائده به این جنبه ایجابی می پردازد که ولایت و پیوند مومنان واقعی تنها با
خداوند و پیامبرخدا و مومنان خاص الهی است و می فرماید: «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» (ولی شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده اند همان کسانی که نماز برپا می دارند و در حال رکوع زکات میدهند).
ولایت خدا، پیامبر و اوصیا زمینه ورود در حزب خدا
وی گفت: همچنین در آیه ۵۶ سوره مائده یک مفهوم کلیدی خاص قرآنی به نام «حزب الله» مطرح می شود: «وَمَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ» (و هر کس خدا و پیامبر او و کسانی را که ایمان آورده اند ولی خود بداند [پیروز است چرا که] حزب خدا همان پیروزمندانند)؛ البته مقابل این تعبیر خاص قرآنی، تعبیر خاص دیگر قرآن با عنوان «حزب الشیطان» است. حزب الشیطان بر اساس سیاق عبارات مربوط (مجادله:۱۹-۲۰) ستیزه جویان بر پیامبر خدا و مغلوبان شیطان اند. آشکار است که اینان در قعر گمراهی و ضلالت جای دارند.
زنهار از پذیرش ولایتِ خداستیزان
حجت الاسلام سعیدی روشن ادامه داد: در فراز پایانی این بخش از آیات سوره مائده باردیگر خداوند به مسلمانان هشدارمی دهد که اگر ایمان راستین به خدای یگانه دارند، ولای یهود و نصارا و کافران و مطلق دین ستیزان را نفی کنند، در نتیجه در آیه ۵۷ می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَکُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَالْکُفَّارَ أَوْلِیَاءَ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» (ای ایمان آورندگان کسانی را که دین شما را به ریشخند و بازی گرفته اند، خواه از کسانی که پیش از شما به آنان کتاب داده شده و یا از کافران دوستان خود مگیرید و اگر ایمان دارید از خدا پروا دارید)؛ در نتیجه این فراز از آیات سوره مائده تابلویی روشن و برجسته از اعتقاد و کنش صحیح توحیدی درزندگی اجتماعی را ترسیم و موقعیت سه گروه کافران، مومنان واقعی و بیماردلان منافق صفت را ترسیم و راه هدایت را بر همگان می کند.
وی گفت: این آیات امروز تکلیف همه مسلمانان در قبال نسل کشی بی شرمانه نظام صهیونی مرکّب از یهود و نصارا و کفار را معین کرده است؛ امروز همه مسلمانان باید بنگرند در کدام سو قرار دارند؟ آیا بر ولای خدای سبحان و پیامبر اعظم و مومنان راستیناند یا بر ولای جبهه کفر و یهود و نصارای جنایت پیشه؟ صحنههای امروز غزه و لبنان بهراستی صحنههای راستیآزمایی ایمان توحیدی افراد و جریانها و حاکمان مسلمان است، تا عیان شود چه کسانی به خدای یگانه ایمان دارند و مصداق حزباللهاند و چه کسانی با قلبشان سرسپرده مظهر کفر و تمدن سکولار غرباند، هر چند در زبان، خود را مسلمان بنامند.
نظر شما :