گزارش سخنرانی دکتر محمدهادی توکلی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه،

امام خمینی، عارفی نوپرداز در سنت شیعی

۱۳ خرداد ۱۴۰۴ | ۱۳:۳۱ کد : ۳۸۷۱۲ اخبار گروه فلسفه و کلام - نشست و کرسی
تعداد بازدید:۸۹
امام خمینی، عارفی نوپرداز در سنت شیعی

گزارش سخنرانی دکتر محمدهادی توکلی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، در جلسه ۲۳۵ گروه عرفان مجمع عالی حکمت اسلامی
در جلسه دویست‌وسی‌وپنجم از سلسله‌نشست‌های گروه عرفان مجمع عالی حکمت اسلامی که به مناسبت سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی رحمه‌الله‌علیه برگزار شد، دکتر محمدهادی توکلی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، به بررسی و تحلیل ابعاد عرفانی اندیشه امام پرداخت.
دکتر محمدهادی توکلی در آغاز سخن، با اشاره به ایام شهادت امام محمدباقر علیه‌السلام، به روایتی از آن حضرت درباره معرفت شهودی خداوند استناد کرد. او گفت: در این روایت آمده است که تحقق معرفت، جز از طریق ولایت آل‌محمد علیهم‌السلام و برائت از دشمنان ایشان ممکن نیست. به‌گفته او، امام باقر علیه‌السلام فرموده‌اند: «هر که خوشحال مى‌شود که خدا را بى‌پرده و حجابى با چشم دل ببیند و خدا نیز بى‌پرده به او بنگرد، پس ولایت آل‌محمد را بپذیرد و از دشمنان آنان بیزارى جوید و از ایشان که پیشواى مؤمنان هستند پیروى کند؛ در این صورت، چون روز قیامت شود، خداوند بى‌پرده به او بنگرد و او نیز خدا را بدون پرده و حجابى مشاهده کند.»
این پژوهشگر فلسفه در ادامه با تأکید بر جایگاه ممتاز امام خمینی در سنت عرفانی شیعه، خاطرنشان کرد: امام خمینی رحمه‌الله‌علیه نه‌تنها از ذوق و شهود عرفانی برخوردار بودند، بلکه آثار برجسته‌ای در عرفان نظری از خود به یادگار گذاشته‌اند. به‌گفته او، در صدر این آثار باید به مصباح‌الهدایة اشاره کرد؛ کتابی که در آن امام مسئله‌ی «نبوت مطلقه»، «ولایت مطلقه» و نحوه‌ی «سَریان» آن‌ها را در مراتب وجودی با رویکرد عرفانی خاص خود تحلیل کرده‌اند.
توکلی افزود: این کتاب را می‌توان مواجهه‌ای جدی و انتقادی با آرای چهره‌هایی چون عزالدین محمود کاشی، آقا محمدرضا قمشه‌ای و قاضی سعید قمی دانست؛ با این تفاوت که امام، ضمن نقد اندیشه‌های پیشینیان، در موارد متعددی نوآوری‌های قابل‌توجهی عرضه کرده‌اند.

او در ادامه با اشاره به دیگر آثار عرفانی امام، مانند تعلیقات ایشان بر فصوص‌الحکم و مقدمه و شرح قیصری، و همچنین حواشی‌شان بر مصباح‌الأنس و فوائدالرضویه قاضی سعید، گفت: در این آثار نیز تحلیل‌هایی نو و گاه متفاوت از سنت مألوف عرفان نظری دیده می‌شود. به‌ویژه آنکه امام گاه حتی روایاتی با اشکالات سندی را نیز به دلیل ژرفای محتوای عرفانی‌شان مورد استفاده قرار داده‌اند. نمونه‌ی روشن آن، روایت عقل و جهل است که امام در شرح جنود عقل و جهل، آن را با نگاهی عرفانی تفسیر کرده‌اند؛ از جمله، تعبیر «لما خلق الله العقل قال له: أقبل» را به تبیین نسبت عقل و حقیقت محمدیه اختصاص داده‌اند.
توکلی در ادامه گفت: در آثاری چون سرّالصلاة، آداب‌الصلاة، شرح دعای سحر و چهل حدیث نیز مفاهیم عرفانی ژرفی قابل‌ردیابی است. او تصریح کرد که از جمله کسانی که تأثیر عمیقی بر دستگاه عرفانی امام گذاشته‌اند، محی‌الدین ابن‌عربی است؛ به‌نحوی‌که نقل است مرحوم مهدی حائری یزدی در برابر یکی از عبارات دشوار الفتوحات المکیة گفته بود: «تنها کسی که در ایران معنای این عبارت را درک می‌کند، امام خمینی است.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه سپس به تأثیرپذیری امام از دیگر منابع و چهره‌های عرفانی پرداخت و گفت: صدرالدین قونوی، به‌ویژه از رهگذر مفتاح‌الغیب و شرح فناری بر آن (یعنی مصباح‌الأنس)، تأثیر مهمی بر اندیشه امام داشته است. همچنین عزالدین محمود کاشی ــ که گاه با عبدالرزاق کاشانی خلط می‌شود ــ از کسانی است که امام در آثار خود به‌ویژه در نقل‌هایی از شرح تائیه او، به او عنایت داشته‌اند.
ایشان در ادامه افزود: چهره‌هایی چون ملاهادی سبزواری، قاضی سعید قمی، میرداماد، آقا محمدرضا قمشه‌ای و از همه مهم‌تر، استاد مستقیم امام، مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی نیز در شکل‌گیری منظومه عرفانی امام سهم مهمی دارند. امام خمینی، قاضی سعید را «ابن‌عربیِ شیعی» می‌دانستند و در تعلیقات بر فوائدالرضویه، کتاب شرح توحید صدوق قاضی سعید را از «کتب عظیم اسلامی» به‌شمار آورده‌اند.
توکلی تأکید کرد که تأثیر استادشان، آیت‌الله شاه‌آبادی، بر امام، تأثیری ژرف و تعیین‌کننده است. شاه‌آبادی عارفی مؤسس و صاحب تحلیل‌های بدیع قرآنی بود. به‌گفته امام، مطالبی که استادشان می‌فرمودند در کتاب‌ها یافت نمی‌شد. این استقلال فکری و ذوق شهودی، امام را از تقلید صرف در عرفان برهاند و جایگاه او را به‌مثابه یک عارف متأخر و نوپرداز در سنت شیعی تثبیت کرد.

در ادامه این نشست، دکترتوکلی بخشی از سخنان خود را به بررسی یکی از نوآوری‌های عرفانی امام در مسئله «جعل» اختصاص داد؛ موضوعی که در نگاه وی، شاهدی روشن بر نبوغ امام در ترکیب دقیق میان مبانی عرفانی و مسائل فلسفی کلاسیک است.
او گفت: در مسئله جعل به‌معنای آفرینش، سه دیدگاه عمده میان فلاسفه اسلامی مطرح بوده است:
۱. جعل به وجود تعلق می‌گیرد؛
۲. جعل به ماهیت تعلق می‌گیرد؛
۳. جعل به اتصاف ماهیت به وجود تعلق می‌گیرد.
توکلی افزود: در این میان، دیدگاه امام خمینی راهی متفاوت می‌گشاید. ایشان، با وجود پذیرش اصالت وجود و وحدت شخصی آن، تصریح می‌کنند که مجعول حقیقی، ماهیت است. به‌تعبیر ایشان: «عند المشرب العرفانى الدقیق، فالجعل متعلّق بالمهیّات.»
او در ادامه گفت: امام در شرح دعای سحر تفاوت نگاه حکیم و عارف را این‌گونه بیان می‌کنند: حکیم، وجود خداوند را «بشرط‌لا» می‌بیند، اما عارف، آن را «لابشرط مقسّمی» می‌داند. و همین «لابشرطی»، به‌زعم امام، با وحدت شخصی وجود ملازم است.
توکلی تصریح کرد: در منظومه فکری امام، وحدت شخصی وجود جایی برای کثرت حقیقی در نفس وجود باقی نمی‌گذارد. کثرات، صرفاً تجلیات حقیقت واحدند و در این چارچوب، نه وجود مجعول است و نه فیض مقدّس (وجود منبسط) موضوع حکم و محمول قرار می‌گیرد.
او به استناد حاشیه‌ای از امام بر مصباح‌الأنس نتیجه گرفت:
«یقتضى ذوق التألّه ان تکون المهیّات مجعولة و مفاضة و ظاهرة... و بهذا جمعنا بین القول باصالة الوجود و مجعولیّة الماهیّة و بین قول العرفاء الشّامخین...»

یعنی بر اساس شهود عرفانی، این ماهیت است که مجعول و مفاض است، نه وجود. نکته‌ی درخور توجه آن است که امام، در این‌جا خود را به دیدگاهی نزدیک می‌کنند که دوانی ــ متأثر از عرفا ــ مطرح کرده است. به‌تصریح خود امام، احتمال دارد که دوانی، رأی خود را از مشرب عرفانی اخذ کرده باشد:«لعلّ الدوانی أخذ مذهبه منهم». می‌دانیم که ذوق التأله، تنها در آثار دوانی نیست، بلکه پیشینۀ قابل توجهی دارد. پیش از دوانی، قطب‌الدین رازی در حواشی اشارات می‌نویسد: «الحق أنّ التعدّد فی الموجود لا فی الوجود». پس از او، میرسید شریف گرگانی، که با فناری نیز دوستی داشته، این نظریه را در آثار خود بسط می‌دهد؛ از جمله در رساله‌ وجودیّه و نیز در حواشی‌اش بر شرح اصفهانی بر تجرید. دوانی این نظریه را بسط داده و تثبیت می‌کند، اگرچه مبدع آن نیست.
این نظریه بعدها در مدرسه اصفهان هم مورد توجه قرار می‌گیرد. ملاصدرا خود می‌گوید: اکثر فلاسفۀ زمان او قائل به نظریۀ وحدت وجود و کثرت موجود هستند. بزرگانی مانند میرداماد، قاضی نورالله شوشتری، شیخ بهایی، و کمال‌الدین حسین اردبیلی، همگی به نحوی با این نظریه همدل بوده‌اند و گمان داشته‌اند که این تقریر فلسفی، همان دیدگاه عرفاست. از این‌رو به نظر می‌رسد حضرت امام در تبیین خود از نظریۀ مجعولیت ماهیت با حفظ وحدت حقیقی وجود، تحت تأثیر میرداماد و قاضی سعید قمی قرار داشته‌اند. میرداماد تصریح می‌کند که اگر ما نظریۀ عرفا را به این معنا تأویل نکنیم، باید بپذیریم که قول عرفا، قولی باطل است. قاضی سعید نیز در آثار خود اصالت وجود را همانند ملاصدرا نمی‌پذیرد، و به صراحت قائل به مجعولیت ماهیت است. و امام با آثار این دو بزرگوار مأنوس بوده و در مواردی نیز از ایشان تأثیر پذیرفته است.
توکلی ادامه داد: امام در یکی از حواشی‌شان بر شرح فصوص قیصری نیز به‌روشنی به مجعولیت ماهیت تصریح کرده‌اند.
در بخش پایانی سخنرانی، توکلی به دیدگاه دو تن از متألهان معاصر یعنی آیت‌الله جوادی آملی و مرحوم آشتیانی درباره نقد دیدگاه امام اشاره کرد و نقدهای ایشان را وارد ندانست.
دکتر محمدهادی توکلی در جمع‌بندی سخنان خود گفت: مقصود امام از مجعولیت ماهیت، طبق تصریح خود ایشان در حاشیه بر مقدمه قیصری بر فصوص الحکم، ظهور استتباعی ماهیت به‌واسطه ظهور وجود است، نه جعل فلسفیِ مصطلح. در واقع، امام خمینی با بازتعریف واژه جعل، در تلاش است مفهومی را در عرفان معرفی کند که در عین وفاداری به سنت وحدت وجود، اجازه دهد از زبان فلسفی نیز در چارچوب عرفانی بهره گرفته شود.

 

کد تحریریه : ۲۰۰

کلیدواژه‌ها: امام خمینی رحمه الله رحلت امام خمینی امام خمینی عرفان عرفان امام خمینی شیعه شیعی امام خمینی، عارفی نوپرداز در سنت شیعی دکتر محمدهادی توکلی

آخرین ویرایش۱۳ خرداد ۱۴۰۴

نظر شما :