انواع خشونت علیه زنان بعد از طلاق
جدایی و طلاق زوجین مسئلهای است که امروزه بیش از پیش کانون گرم خانوادهها را درگیر خود کرده است. این مسئله شخصی و اجتماعی قطعاً با پیامدهایی همراه است که علاوه بر زوجین میتواند در فرزندان نیز تأثیرات منفی بر جای بگذارد. انسانها فارغ از جنسیت و سن و سال، دارای احساسات به خصوصی هستند که اتفاقات بزرگ زندگی مانند طلاق، میتواند بر این احساسات، تأثیرات عمیق و جبرانناپذیری بگذارد؛ اما نکته مهم دیگر این است که در این میان آسیبهایی که بعد از طلاق متوجه زنان میشود، بیشتر از مردان است و حتی ممکن است آنها درگیر خشونتهای بعد از جدایی نیز شوند، این خشونتها به صورتهای مختلف مثل فحاشی، ضرب و شتم بدنی، تهدید، عدم تأمین نیازهای جسمی و روانی و تحقیر زن در جامعه، خود را نشان میدهد که در فرهنگها و جوامع مختلف، نوع این خشونتها و میزان آن متفاوت است. در همین راستا خبرنگار ایکنا از قم، با حجتالاسلام والمسلمین محمد زارعی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و مشاور مرکز تحقیقات، آموزش و مشاوره خانواده به گفتوگو پرداخته است که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
ایکنا- آسیبهایی که زنان بعد از طلاق متحمل میشوند و با آن درگیر هستند، چیست؟
نکته اول اینکه باید به خانواده اعم از زن و مرد بهعنوان یک سیستم نگاه کرد، سیستم خانواده چهار کارکرد اساسی دارد که اگر متلاشی شود، این چهار کارکرد دچار صدمه میشود و البته که خانم در این فضا بیش از آقا آسیب میبیند.
براساس نیازها و ابعادی که سازمان بهداشت جهانی در نظر گرفته است، انسان یک موجود چهار بعدی دارای بعد جسمانی، بعد روانی، بعد اجتماعی و بعد معنوی است و بهترین مکان برای تأمین این نیازهای چهار بعدی، بافت خانواده است، یعنی خانواده تنها محلی است که در آن، از بدو تولد نیازهای زیستی و جسمانی مانند خوراک، پوشاک و مسائل اقتصادی تأمین میشود.
همچنین خانواده محل تأمین نیازهای روانی ماست، به همین دلیل قرآن یکی از مهمترین حکمتهای ازدواج را آرامشبخشی زن و شوهر به یکدیگر و نیز فرزندان میداند.
علاوه بر این، نیازهای اجتماعی نیز در خانواده تأمین میشود، خانواده محل جامعهپذیری اعضای خود است، ما مهارتها و تعاملات اجتماعی را در خانواده میآموزیم، همچنین خانواده محل رشد معنوی افراد هم است و در منابع دینی ما نیز در موارد متعددی به این موضوع اشاره شده است، مانند روایتی که میفرماید دو رکعت نماز فرد متأهل برابر با 70 رکعت نماز فرد مجرد است و یا در حدیثی دیگر که میفرماید نصف دین با ازدواج تأمین میشود.
لذا زمانی که طلاق اتفاق میافتد اولین مشکل طرفین به خصوص خانمها معمولاً در تأمین مسائل زیستی است، چون در فرهنگ ایرانی ما معمولاً مرد تأمینکننده مسائل اقتصادی خانواده است و طبیعتاً احتمال اینکه مشکلات اقتصادی زیادی برای خانمها به وجود بیاید بیشتر است.
نکته دوم جنبه روانشناختی مسئله است، زن و شوهری که در کانون خانواده علیرغم مشکلات و صرف حضور داشتن، به یکدیگر آرامش میدادند، با طلاق این آرامش و منبع عاطفه و توجه را از دست دادهاند، از طرفی در خانمها یک مسئله روانشناختی مهمتری اتفاق میافتد و آن نیاز به حمایتگری و تکیهخواهی خانمها بهعنوان یک نیاز روانشناختی است، خانمها بعد از جدایی این حمایتگری را از دست میدهند و احساس بیتکیهگاه بودن میکنند.
ما در جلسات مشاوره مشاهده میکنیم که خانمها عنوان میکنند با اینکه با همسرشان رابطه خوبی نداشتند، اما بعد از جدایی مشکل دیگری هم برایشان بهوجود آمده و آن احساس از دست دادن امنیت و تکیهگاه است، بنابراین طلاق احساس امنیت روانی خانمها را نیز به مخاطره میاندازد.
موضوع بعدی بحث مسائل اجتماعی است، یکی از نیازهای انسان، نیازهای اجتماعی است، مردها نقش اجتماعی محافظکننده دارند، زمانی که یک خانم با همسرش در اجتماع حضور پیدا میکند، احتمال بسیار کمتری وجود دارد که مورد تعرض و یا نگاه منفی مرد دیگری قرار بگیرد و تنها صرف حضور یک مرد در کنار خانم میتواند محافظت و حمایت اجتماعی را به همراه داشته باشد؛ بنابراین با جدایی، حفاظت اجتماعی از خانم برداشته شده و به تعبیر آیه قرآن، آن لباس بودن کنار میرود، درنتیجه آسیبهای اجتماعی برای خانم بیشتر اتفاق میافتد.
آخرین مورد هم بحث مسائل معنوی است، زمانی که نیازهای جسمانی، جنسی، عاطفی، روانی و اجتماعی افراد تأمین نشود، طبیعتاً احتمال لغزش بیشتر شده و رشد اخلاقی و معنوی نیز به مشکل میخورد؛ موارد ذکر شده عمده مشکلاتی است که افراد مطلقه با آن دست و پنجه نرم میکنند که البته برای خانمها گستردهتر است.
ایکنا- با توجه به مشکلات عدیدهای که با طلاق بهوجود میآید، چگونه میتوان از آمار بالای طلاق که گاهی با دلایل قابل حل اتفاق میافتد، جلوگیری کرد؟
همانطور که بیان شد نگاه به خانواده یک نگاه سیستمی است نه جزیرهای و بحث زن و مرد وجود ندارد، یعنی که خانواده اصالت دارد، وقتی خانواده اصالت داشته باشد، هم زن و هم مرد از این فضا بهره میبرند و نیازهایشان را تأمین میکنند، لذا قبل از طلاق باید کارهای جدی انجام شود تا زندگی از هم نپاشد.
در حال حاضر بحث مشاوره طلاق در کشور ما، بحثی جدی نیست و بیشتر جنبه سوری دارد، اگر قصد حمایت از یک زن را داریم، باید برای ایام طلاق سرمایهگذاری بیشتری کنیم تا خانواده از هم نپاشد، زیرا پیشگیری همواره از مداوا بهتر است.
همچنین بخش دیگر مربوط به مسائل حقوقی میشود و نیاز است در بحث طلاق و جدایی هر دو طرف یعنی هم زن و هم مرد به اندازه کافی حمایت حقوقی شوند، متأسفانه در جامعه مشاهده میکنیم که کارکرد برخی از وکلای فعال در بحث طلاق، صرفاً یک کارکرد مالی است و به دنبال منافع مالی خود هستند، لذا خانواده را به سمت طلاق سوق میدهند.
در بحث طلاق، نمونههای زیادی وجود دارد که با چند جلسه مشاوره میتوان زندگی را نجات داد و زن و مرد را به زندگی بازگرداند. متأسفانه در حال حاضر روند جدایی و طلاق تسهیل شده، پس برای این موارد باید راهکارهای جدی در نظر گرفته شود تا طلاق اتفاق نیفتد، زیرا خواه و ناخواه طلاق با آسیب همراه است، هرچند در جهت کم کردن این آسیبها قدم برداریم.
ایکنا- چرا برخی از خانوادهها فرزندانشان را بعد از طلاق در جمع خانواده نمیپذیرند؟
این موضوع علل متعددی دارد، فرهنگ مشرق زمین یک فرهنگ اجتماعی جمعی و خانوادهپذیر است، ایران ما نیز از این قاعده مسثثنی نیست، علاوه بر این فرهنگ ایرانی اسلامی ما هم همینطور است، بنابراین یکی از مسائلی که بعد از طلاق با آن مواجهیم این است که خانوادهها احساس میکنند فرزندشان برخلاف مجاری اجتماعی و فرهنگی حرکت کرده، چه بسا اینکه بسیاری از خانوادهها از ابتدا با طلاق مخالفت میکنند و بعد طلاق نیز همکاری و حمایت کافی را انجام نمیدهند. حل این مسائل نیازمند کار فرهنگی است، خانوادهها تا قبل از طلاق باید تلاش کنند جدایی اتفاق نیفتد، اما زمانی که جدایی اتفاق افتاد، باید با حمایت از فرزندانشان از آسیبهای بیشتر جلوگیری کنند؛ مسلماً دختری که از همسرش جدا میشود، اگر از سوی خانواده حمایت نشود، احتمال گرفتار شدنش در آسیبهای اجتماعی بیشتر است.
ایکنا- عدم امنیت در جامعه و نگاه بهعنوان طعمه جنسی به زنان مطلقه چه آسیبهایی را به این افراد وارد میکند؟
زمانی که یک خانم مطلقه وارد فضای اجتماعی میشود بهدلیل عدم وجود نقش حمایتگری و محافظتکننده همسر، ممکن است از طرف افرادی که دنبال طعمههای جنسی و نیات شوم خود هستند، مورد سوءاستفاده قرار بگیرد و هر مردی به خود این اجازه را بدهد که او را تصاحب کرده و از وی بهره جنسی و حتی اقتصادی ببرد.
سوءاستفاده اقتصادی زمانی اتفاق میافتد که زن به دلیل نیازهای مالی و زیستی و امرار معاش خود، ناچار به تن دادن به یک سری از شغلهای دون شأن و با حقوق پایین میشود. از سوی دیگر، عدم تأمین نیازها و نیز نقش محافظتکنندگی در کنار خانم مطلقه، شرایطی را فراهم میآورد که او حتی بدون قصد بهعنوان اهرم خطری برای سایر خانوادهها محسوب شود.
در نتیجه یک خانم مطلقه در جامعه هم میتواند تهدید شود و هم میتواند بهعنوان تهدیدی برای سایر خانوادهها باشد. لذا حمایت از خانم و کمک به او برای بازگشت به زندگی طبیعی بسیار مهم است.
علاه بر این از طلاق بهعنوان یک سوگ یاد میشود، افرادی که دچار سوگ میشوند صدمه عاطفی میبینند و جدای از عدم تأمین نیازها، این جدایی، یک بحران است، بنابراین خانم برای گذر از این بحران نیاز به کمکهای اجتماعی خانواده، حمایتهای قانونی و مداخلات درمانی دارد و در این زمینه حمایتهای روانشناختی بسیار کمککننده است.
ایکنا- محدودیتهایی که زنان مطلقه در ازدواج مجدد دارند، چه تأثیری در زندگی آینده آنها دارد؟
متأسفانه در کشور ما بستر قانونی و مناسبی هم برای ازدواج جوانانی که شرایط ازدواج بهصورت سنتی ندارند و هم برای ازدواج خانمهای مطلقه که امکان تشکیل یک زندگی جدید را دارند، فراهم نیست؛ لذا لازم است متولیان و حاکمیت با ورود به این مسئله شرایطی را فراهم کنند تا افرادی که قصد ازدواج دارند در دام سایتها و مجموعههایی که ادعای شرایط ازدواج دائم میکنند گرفتار نشده و آسیبهای بیشتری را متحمل نشوند. همچنین ممکن است بهدلیل گذشتهای که دارند و شرایط موجودشان، به ازدواجهایی تن دهند که اصلاً مناسب نبوده و بیش از پیش آسیب ببینند.
ایکنا- دلایل خشونت علیه زنان بعد از طلاق چیست؟ و شامل چه مواردی میشود؟
طلاق یک تروما، آسیب و بحران است که انسان را دچار سوگ میکند، از طرفی عدم تأمین نیازهای روانشناختی، اجتماعی، معنوی و زیستی شرایطی را فراهم میآورد که خانم بهعنوان یک طعمه آماده باشد، لذا مهمترین خشونت علیه زنان مطلقه، خشونت جنسی است، ممکن است چنین افرادی درگیر رابطههای جنسی شده و از آنها سوءاستفاده شود و بهدلیل نداشتن پشتوانه قانونی، این زنان رها شوند و بعد برای در امان ماندن از خشونتهای عاطفی جنسی مجدد، گاهاً به یک سری روابط جدید پناه برده که باعث ایجاد مشکلات دیگری هم میشود. در عین حال ممکن است خشونتهای بدنی و فیزیکی هم در ادامه این موارد بهوجود بیاید، در کتاب «انقلاب جنسی و نهضت خودمهارگری در غرب» که نوشته بنده است آمده که رابطه مستقیمی بین درگیرشدن در رابطههای جنسی عاطفی و خشونتهای فیزیکی وجود دارد.
همچنین افرادی که به دنبال منافع اقتصادی خود هستند، از این افراد بهرهکشی اقتصادی میکنند و این نیز یک نوع خشونت است. بنابراین، انواع سوءاستفادههای جسمی، جنسی، عاطفی و اقتصادی همه نوعی خشونت است که میتواند به دنبال طلاق برای یک خانم اتفاق بیفتد.
ایکنا- چرا برخی از زنان در برابر این خشونتها سکوت میکنند؟
بخشی از این سکوت به دلیل عدم حمایت از افراد جدا شده از سوی متولیان قانونی و اجتماعی و نیز خانوادهها در این فضای ناامن بعد از طلاق است، در نتیجه خانم خود را بهعنوان فرد بدون حامی میداند و تلاش میکند این خشونت را بروز ندهد.
نکته دوم اینکه معمولاً خانمها در جریان یک مسئله بدون پشتوانه دچار خشونت میشوند، بهطور نمونه ازدواج رسمی صورت نگرفته که بتوانند پیگرد قانونی کنند، از طرفی بهدلیل حفظ حرمت و آبروی خود نیز اقدامی نمیکنند.
همچنین افرادی که دچار بحران میشوند، معمولاً اعتماد و عزت نفس خود را از دست میدهند، این عزت نفس پایین باعث میشود که این افراد کمتر از حقوق خود دفاع کنند، لذا تقویت روانشناختی چنین افرادی برای عملکرد بهتر و درگیر نشدن در آسیبها و خشونتهای اجتماعی و همچنین انجام واکنش صحیح در برابر خشونتهای احتمالی بسیار مهم است.
ایکنا- آیا قانون در بحث طلاق حمایتهای کافی را از زنان دارد؟
همانطور که ذکر شد، نگاه ما به خانواده یک نگاه سیستمی است، اگر بخواهیم از یک زن حمایت کنیم، باید خانواده را به عنوان یک سیستم در نظر بگیریم و اصالت را به خانواده بدهیم تا همه در این سیستم، حالشان خوب باشد، زیرا حال اعضای خانواده به حال یکدیگر بستگی دارد، بهطور نمونه کلمه زن در عنوان معاونت خانواده و زنان ریاست جمهوری حس جزیرهای بودن خانواده را منتقل میکند، بنابراین باید کلینگر باشیم و این کلمه را حذف و از خانواده حمایت کنیم، بخشی از این حمایتها، حمایتهای قانونی است. همچنین باید بعد از جدایی، حمایت قانونی، اقتصادی، اجتماعی، توانبخشی و روانشناختی برای این افراد در نظر گرفته شود تا خانمها با بازیابی به یک زندگی مجدد موفق بازگردند.
گفتوگو از مهنوش بهروز
نظر شما :