در گفتگو با ایکنا تبیین شد؛
اثر شکاف بین نسلی در هویت یابی نوجوان
قسمت اول گفتگو با حجت الاسلام یاور توپچی
هویت شامل ارزشهایی است که این ارزشها، انتخابها را تعیین میکنند. انتخابها و بهطور کلی هویت چون در سنین مختلف و در محیط و زمینههای متفاوت اتفاق میافتد باعث اختلاف نظر بین والدین و فرزندان شده و مبحثی به نام شکاف نسلی را ایجاد میکند، شکاف نسلی مفهومی بسیار گسترده و پیچیده است که محدوده تحلیل و بررسی آن شامل اختلافهای روانی، اجتماعی و فرهنگی از یک طرف و تفاوت در بینش و آگاهی، اعتقادها، پندارها، انتظارها، جهتگیریهای ارزشی و الگوهای رفتاری میان دو یا چند نسل از طرف دیگر است، از همین رو خبرنگار ایکنا از قم در گفتوگویی که با حجتالاسلام والمسلمین توپچی، روانشناس حوزه نوجوان مرکز تحقیقات ، آموزش و مشاوره خانواده پژوهشگاه حوزه و دانشگاه انجام داده است به تشریح موضوعات مربوط به شکاف نسلی و هویتیافتگی پرداخته که در ادامه تقدیم مخاطبان میشود.
ایکنا- به عنوان اولین سؤال بفرمایید آیا ما با شکاف یا گسست نسلی مواجه شدهایم؟ اگر بله، معنای صحیح این شکاف یا گسست چیست؟
بحث شکاف، گسست یا انقطاع نسلی بیشتر از اینکه یک بحث روانشناختی باشد یک بحث جامعهشناختی است و معمولاً از جهت اینکه در ارزشها و نظام ارزشی و نگاه سیاسی و اجتماعی نسلها تفاوتهایی وجود دارد، از سمت جامعهشناسان مطرح میشود.
جامعهشناسان از لحاظ روانشناسی نیز پژوهشهای زیادی در مورد شکاف نسلی انجام دادند و عموماً معتقدند روانشناسان این موضوع را یک موضوع طبیعی میدانند، یعنی شکاف نسلی و تفاوتهایی که بین این دو نسل وجود دارد، طبیعی است؛ از لحاظ روانشناسی این شکاف نسلی، طبیعت دو نسل است؛ چون سنین مختلف نگاههای مختلفی دارند و شناختها، هیجانات، محیط و زمینههای مختلفی را تجربه میکنند و طبیعتاً انسانی که در دو محل، دو مدل اتفاق را تجربه میکند، طبیعتاً دو مدل نظام ارزشی خواهد داشت.
این موضوع به خصوص در دوره نوجوانی طبیعیتر است، زیرا نوجوان به دنبال هویت است و تمام دغدغه او این است که هویت خود را پیدا کند، بحران اصلی نوجوان، من کی هستم؟ فلسفه زندگی من چیست؟ و نظام ارزشی و جهانبینی من چیست؟ است.
با این تفاسیر قطعاً نوجوان با خانواده و نسل قبلی تضادها و کنشهایی خواهد داشت، زیرا این نوجوان درصدد پیداکردن خود است و میخواهد بیان کند که من کسی غیر از نسل قبلی هستم و بزرگ شدهام، بنابراین تفاوتهایی را شاهد خواهیم بود؛ بحث مهم از لحاظ روانشناسی این است که در نوجوان و جوان، بحث هویت را پیدا کنیم که اساساً چرا نوجوان و جوان به دنبال هویت است و آیا در جامعه ما، هویت درست شکل میگیرد و یا خیر؟
در دیدگاه اریکسون فرد از ابتدای کودکی مراحل تحولی را طی میکند و در نوجوانی سازههای «من» در فرد شکل میگیرد، این سازهها جمع شده و فرد در یک بحران و سردرگمی هویت قرار میگیرد؛ اگر فرد این مسیر را درست طی کند، سازهای به نام وفاداری در آن شکل میگیرد، به این معنا که فردِ دارای هویت، به نظام ارزشی و انتخابهای خود وفاداری و تعهد پیدا میکند.
ایکنا- در گذشته این شکاف با والدین ملموس نبود، چراکه فرزندان به این میزان دنبال هویت مستقل نبودند و بیشتر تابع و پیرو بودند؛ اما امروزه این شکاف بیشتر شده؛ چه اتفاقی افتاده که در حال حاضر بیشتر شاهد این قضیه هستیم؟
این مسئله که چرا در نسل قبلی بحث هویت پررنگ نبوده و یا آن را به وضوح مشاهده نمیکردیم را میتوان از نظر جامعهشناختی بررسی کرد؛ نکته مثبت نسل امروز رشد هویتی او و به فردیت رساندن تعارضات اجتماعی است، این موضوع نیازمند جرئت است که شاید در نسل گذشته وجود نداشت.
اما نگاهی دیگر هم وجود دارد مبنی بر اینکه در حال حاضر به طرف هویتی که منجر به فردیت شود، نمیرویم و در حال ساختن هویت دروغین برای نوجوان هستیم، به این معنا که ذهنها را با حرفها مدیریت کرده و هویتهایی را برای فرد ایجاد میکنیم که واقعی نیست، حتی گاهی هویتهای معنوی نیز اینگونه است و واقعی نیستند، بنابراین ما امروزه در حال مدیریت ذهن نوجوان هستیم، در حالی که هویت روانشناختی، هویتی است که خود فرد آن را پیدا کرده باشد.
در علم روانشناسی دو بحث تحت عنوان «خود پنداره» و «خود پنداشت» وجود دارد، «خود پنداره» تصوری است که فرد برای خودش ساخته است، یعنی تصاویری از دیگران در رابطه با خود دریافت و آنها را درونی کرده است، در حالی که این تصاویر واقعی نیست، بلکه خودی است که ساخته شده است.
اما «خود پنداشت»، خودی است که فرد از درون و بهصورت فاعلی دریافت میکند. به نظر میرسد امروزه ما در حال دادن تصاویر به کودکان هستیم و خود آنها این هویت را پیدا نمیکنند که این مسئله آسیبزاست.
در اینجا منظور این نیست که این افراد هویت دروغین دارند، اما بهطور کلی ما نگران نسل نوجوان هستیم؛ برای شکلگیری هویت لازم است که رشد تحولی از کودکی شکل بگیرد تا در نوجوانی و سن هویت که 12 تا 20 سالگی است، شاهد هویت دروغین و جعلی نباشیم.
روانشناسان معتقدند به دلیل اینکه نوجوانان به دنبال هویت هستند، به راحتی جذب جریانهای رادیکال و تندرو میشوند، زیرا آنها به دنبال یک سری سؤالها از قبیل نگاه به جهان، زندگی و آینده خود هستند و این جریان به آنها القا میکند که آینده تو چیزی است که ما میگوییم، آینده تو این جریان تندرو است و نوجوان بهدلیل همان ویژگی وفاداری، به این جریان پایبند میشود، یعنی یک هویت دروغین به نوجوان داده میشود که نوجوان با تمام وجود پایبند این نوع هویت میشود، اما این هویت، هویتی نیست که خودش ساخته باشد.
ادامه دارد ......
نظر شما :