«واقعیت اجتماعی» افزون بر جامعه‌شناسان، توجه فیلسوفان را نیز به خود معطوف داشته است. جان سرل، فیلسوف تحلیلی معاصر، برجسته‌ترین شخصیتی است که با تحلیل هستی‌شناختی واقعیت اجتماعی، نظریه‌ای بدیع در باب نحوه وجود این واقعیت‌ها و به‌ویژه زیرمجموعه خاصی از آنها به نام «واقعیت‌های نهادی» ارائه نموده است. بحث سرل درباره واقعیت‌های نهادی بنا به تصریح خود وی، در واقع بحث از مبانی علوم اجتماعی و انسانی است؛ از این‌رو طبیعی است که برای علوم انسانی لوازم و پیامدهایی داشته، منجر به تولید علم انسانی خاصی شود. سرل در طی نظریه خود از موضوعاتی همچون کنش انسانی، حیث التفاتی، فعل گفتاری، زبان و… بحث می‎کند که همه موضوعاتی در حوزه علوم انسانی و اجتماعی‌اند و هر یک از آنها را به‌عنوان مبانی نظریه خود یا به‌منزله جزئی از اجزای تشکیل‌دهنده آن، واکاوی می‌کند. وی به منظور استخراج پیامدهای نظریه خود، به بررسی موضوعاتی همچون عقلانیت، حقوق بشر، قدرت سیاسی، اراده آزاد و مانند آن نیز می‌پردازد.